1401/06/11
کودکان «امروز» نیاز دارند که خوب زندگی کنند
کودکان «امروز» نیاز دارند که خوب زندگی کنند

 

محمدمهدی سیدناصری/ کودک به عنوان یک انسان دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسان‌ها به نام حقوق بشر است.

حق بر آموزش به عنوان یک اصل مهم حقوق بشری، در حوزه کودکان شامل حقوقی، از جمله حق دسترسی به امکانات آموزشی، حق برخورداری از آموزش با کیفیت و استاندارد، احترام به شأن و منزلت انسانی کودک، آموزش بدون تبعیض در تمام مراحل دوران کودکی، در دسترس‌بودن امکانات آموزشی و برابری فرصت‌ها در آموزش است.

نقش آموزش در حذف کار کودک و در رشد و توسعه شخصیت کودکان کار -که از اهداف برنامه بین المللی حذف کار کودک است- قابل انکار نیست، زیرا کودکان به صورت یکسان و مساوی و بدون هیچ تبعیضی صاحب این حق هستند.

کودک به عنوان یک انسان دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسان‌ها به نام حقوق بشر است. حتی ضرورت حمایت از کودکان نظر به ناتوانی آن‌ها در محافظت از خود، حساسیت و لطافت روحی، ناتوانی در تمیز مصلحت خود، آسیب‌پذیری و وابستگی شدید به بزرگسالان دو چندان جلوه می‌کند و این درحالی است که کار کردن کودکان نقض آشکار حقوق مسلم آن‌ها است.

حقوق کودک، به عنوان بخشی از مباحث حقوق بشر، بر حمایت و پشتیبانی از کودکان و دستیابی آن‌ها به حقوق اساسی خودشان اهتمام دارد. آیا می‌دانید حقوق بشر چگونه تعریف می‌شود؟ حقوق بشر، اساسی‌ترین و ابتدایی ترین، حقوق ذاتی همه انسان‌ها است. کودکان نیز به صورت یکسان و مساوی و بدون هیچ تبعیضی صاحب این حقوق هستند.

اعلامیه حقوق کودک دربردارنده مفهوم بسیار گسترده‌ای از کودک به‌عنوان صاحبان حق است. چهار اصل اساسی که پیمان‌نامه حقوق کودک به‌عنوان یکی از قابل قبول‌ترین اسناد حقوق بشری عصر حاضر که به آن‌ها شاره می‌کند به شرح زیر است:

۱اصل‌عدم تبعیض و تضمین حقوق مدرج شده در کنوانسیون برای همه کودکان، بدون هر نوع تبعیض؛ ۲– در اولویت قرارگرفتن منافع عالیه و علائق کودک در هر قانون و مقرراتی که بر کودک تأثیر گذار است؛ ۳– حق زندگی، بقا و رشد کودکان؛ ۴– حق ارائه نظر و عقیده کودکان در کلیه مراحل تصمیم‌گیری که به آن‌ها مربوط می‌شود.

این سند بین‌المللی، ضمن مواد ۲۸ و ۲۹ خود حق آموزش را برای کودکان را به رسمیت می‌شناسد و این حق بر اساس فرصت‌های برابر تبیین شده است. از دیگر اسناد بین‌المللی حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ میلادی است. ماده ۲۶ آن، حق بر آموزش کودکان را به رسمیت می‌شناسد. همچنین آموزش را هدایت شخصیت انسانی با حسن تفاهم، گذشت و احترام به عقاید مختلف می‌داند. این تحلیل، از یکسو، معرف اعتقاد به کرامت ذاتی کودکان و قائل‌شدن «شخصیت انسانی»، فارغ از هرگونه تبعیض بر محوریت موضوعات؛ جنسیت، رنگ، عقیده، قومیت و مذهب و سایر ویژگی‌ها است؛ از سوی دیگر، تأکید بر اصل حمایت از کودکان و شناسایی حقوق بنیادین آن‌ها است. حق بر آموزش به عنوان یک اصل مهم حقوق بشری، در حوزه کودکان شامل حقوقی، از جمله حق دسترسی به امکانات آموزشی، حق برخورداری از آموزش با کیفیت و استاندارد، احترام به شأن و منزلت انسانی کودک، آموزش بدون تبعیض درتمام مراحل دوران کودکی، در دسترس‌بودن امکانات آموزشی و برابری فرصت‌ها در آموزش است.

آیا می‌دانید کودک کیست؟

بر اساس ماده ۱ پیمان نامه جهانی حقوق کودک یونیسف، (مصوب سال ۱۹۸۹ میلادی): «هر انسانی که به ۱۸ سال نرسیده باشد کودک محسوب می‌شود، مگر آنکه طبق قانون دولت متبوع کودک؛ سن بلوغ زودتر به وی اعطا شود». سن بلوغ در این ماده که ۱۸ سالگی است یک سن مطلق نیست؛ بلکه بر اساس قانون ملی کودک قابل تغییر است. به‌همین جهت، مقررات پیمان نامه در مورد کودکانی که تحت حاکمیت قوانین ملی خود زودتر به سن رشد قانونی می‌رسند نیز استثنائا قابل اعمال و اجرا است.

کار کودک چگونه تعریف می‌شود؟

در ابتدا باید اشاره کرد که؛ به‌طور کلی تعریف عموماً پذیرفته شده‌ای از کودک کار یا کار کودکان وجود ندارد. تعاریف متنوعی از این واژه توسط سازمان‌های بین المللی، سازمان‌های غیردولتی، اتحادیه‌های کارگری و غیره استفاده می‌گردد و اغلب مشخص نمی‌گردد چه تعریفی از این واژه به کار برده می‌شود. هرچند، به طور معمول واژه «کار کودک» زمانی به کار برده می‌شود که منظور بهره کشی از آن‌ها مطرح باشد. چنین دیدگاهی از آن جهت مطرح است که کودکان برای کار کردن بسیار کوچک هستند و یا کاری به آن‌ها واگذار می‌شود که شرایط نامطلوب و خطرناکی را برای آن‌ها به همراه دارد.

«کودک کار به کودکی گفته می‌شود که به واسطه فقر، مشکلات اقتصادی، مسایل فرهنگی یا توسط باند و مافیا به مدت طولانی ومستمر به کار گرفته می‌شود. کودکان کار معمولاً در معرض آسیب‌های جسمی، روحی، روانی و اجتماعی بسیار زیادی که گاهاً قابل جبران نیست، قرار دارند. کودکان کار از تحصیل محروم هستند و به نیازهای کودکی آنان توجهی نمی‌شود و همچنین خطرات زیادی آن‌ها را تهدید می‌کند.»

کارشناسان و پژوهشگران حوزه کودکان، کودکانی که در خیابان دیده می‌شوند را در ۴ گروه طبقه‌بندی می‌کنند:

گروه اول: کودکان فقیری هستند که شب‌ها به خانه‌شان برمی‌گردند و احتمالاً به مدرسه می‌روند و بزهکار نیستند. گروه دوم: نسبتاً مستقل هستند و پیوندهای آن‌ها با خانه در شرف از هم گسستن است. حضور آن‌ها در مدرسه هم کم‌کم خاتمه پیدا می‌کند. در ادامه هم بزهکاری آن‌ها شروع می‌شود. گروه سوم: کودکان خانواده‌های خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار می‌کنند. وضعیت آن‌ها با فقر گره خورده است. گروه چهارم: نیز تماس خود را با خانواده قطع کرده‌اند و تمام وقت خود را در خیابان می‌گذرانند و کودکان خیابانی «واقعی» هستند. البته سازمان ملل متحد به عنوان یکی از بزرگترین سازمان‌های بین المللی عصر حاضر این معضل را در قالب کودک کار، پسر یا دختری است که خیابان، خانه و محل زندگی او شده و تحت حمایت و نظارت کافی بزرگسالان مسئول قرار ندارد، تعریف کرده است.

با توجه به آهنگ پیشرفت سریع علم و تکنولوژی و با توجه به اینکه بشر وارد عصر دیجیتال و پدیده‌های تکنولوژیک شده است و به تبع انتظار این که کودکان از حق طبیعی خود که همان تحصیل است جا بماند بسیار دور از انتظار به نظر می‌رسد؛ اما با وجود همه‌ی امکاناتی که قرن جدید و بخصوص دنیای پساکرونا (دنیای پدیده‌های تکنولوژیک مانند متاورس، هوش مصنوعی و…) در اختیار بشر قرار داده باز هم کودکانی هستند که متاسفانه به دلایلی از تحصیل جا مانده‌اند و نتوانسته‌اند به گونه‌ای که دوست دارند آینده خود را بسازند زیرا کودکان، برکت زندگی و سرمایه‌های آینده جامعه به شمار می‌آیند. پدیده کودکان کار یکی از معضلات گریبان گیر شهرهای بزرگ در جهان معاصر از پاریس و توکیو و واشنگتن و پکن گرفته تا دهلی نو و تهران است. گسترش پدیده کودکان کار به حدی است که امروزه شهرها را به یک اندازه به خود مشغول کرده است.

عواملی چون نارسایی نهادهای اجتماعی بخصوص نهادهای دولتی، تورم فزاینده و فقر اقتصادی خانواده‌ها که در دوران کرونا بسیار تشدید شد و ناتوانی در انطباق با شیوه‌های مدرن زندگی شهری، آسیب‌زا بودن محلات شهری کمبود حمایت کافی از سوی سازمان‌ها، الگوهای نادرست کنش متقابل شهروندان و این کودکان، برخورد غیر تخصصی مشاوران با این پدیده، عدم توزیع عادلانه امکانات کماکان به عنوان مشکل خود نمایی می‌کند. کودکان این طبقات غالباً کمتر از آموزش بهره می‌برند و نبود آموزش اولیه و فشار کار موجب‌عدم ادامه تحصیل این کودکان در مدرسه می‌شود. این کودکان غالبا تحصیلاتی ندارند یا ازیک شبه تحصیلات غیر رسمی برخوردارند.

به منظور حل معضل کودکان کار راهکارهایی وجود دارند که از آن جمله می‌توان به آموزش اجباری همراه با حمایت‌های دولت و مردم، تامین معاش، کاهش هزینه‌های تحصیلی و زیست محیطی، تشکیل سازمان‌ها و نهادهای رسمی متولی رسیدگی به وضع تربیت، اشتغال و تحصیل این کودکان و بررسی سطوح طبقات زیر خط فقر!

«آینده» را انسان‌هایی می‌سازند که «امروز» کودک‌اند، کودکان ما «امروز» نیاز دارند که خوب زندگی کنند و به حقوق‌شان برسند و در آخر باید گفت؛ کودکی رویا نیست و حق با کودکان است و به امید روزی که شاهد کار هیچ کودک خیابانی در جهان و بخصوص در کشور عزیزمان ایران نباشیم.

انتهای پیام/



دانلود فایل