1401/05/18 |
به دنبال افزایش قیمتها؛ |
خداحافظی دهکهای پایین با گوشت قرمز |
در پی افزایش شدید قیمت کالاهای اساسی و محصولات مصرفی مردم طی دو، سه سال گذشته، بازار گوشت هم از این شرایط مستثنا نبوده و جهش قیمت را تجربه کرده است. با وجود اینکه گوشت قرمز و مصرف بهاندازه آن، تاثیر زیادی بر سلامتی افراد دارد، افزایش قیمت گوشت مصرف این محصول را در بین اغلب دهکها کاهش داده است، بهطوریکه در دو، سه سال اخیر به دلیل شوک قیمتی چندمرحلهای که به بازار گوشت وارد شد، بهتدریج تعدادی از دهکهای پایین و متوسط جامعه از دایره خرید این محصول پروتئینی خارج شدند. از سوی دیگر طبق اعلام انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی، بسیاری از خانوادهها مصرف گوشت قرمز، گوشت سفید، تخممرغ و لبنیات را بهشدت کاهش داده یا این محصولات را از سفره خود حذف کردهاند. در این میان گزارش مرکز پژوهشهای مجلس از وضعیت معیشت خانوارها نشان میدهد که همه دهکهای درآمدی میزان مصرف گوشت قرمز خود شامل گوشت گوسفند و گوساله را کاهش داده و برای جبران پروتئین ازدسترفته، قارچ، سویا، مرغ و تخممرغ را جایگزین کردهاند. براساس این گزارش، افزایش قابلتوجه هزینههای زندگی در کنار رکود اقتصادی باعث شده است تا خانوارها با افزایش قابلتوجه هزینهها بهویژه هزینه خوراک مواجه شوند و همین مساله باعث کاهش استانداردهای زندگی و وضعیت معیشتی خانوارها نسبت به سالهای قبل شده است. به این ترتیب نگاهی به میزان مصرف کالاهای اساسی نشان میدهد که نهتنها کاهش در کالری دریافتی رخ داده، بلکه کیفیت سبد غذایی خانوارها نیز کاهش یافته و از میزان مصرف کالاهای باکیفیت کاسته شده و کالاهای کمکیفیت جایگزین آن شده است. نسرین هزاره مقدم در گزارش خود به این موضوع پرداخته است. در این گزارش آمده است: یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند! سرانه مصرف گوشت سالانه به سه کیلوگرم و کمتر رسیده است. در میانهی اردیبهشت سال جاری، مسعود رسولی، دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی از کاهش مصرف سرانه گوشت ایرانیان نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت: مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز در سال را ۴ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر اعلام کرده است. اما آنچه واقعیت دارد چیزی حدود ۳ کیلوگرم است که باید گفت این آمار برای هر جامعهای نگرانکننده است. او یک مقایسهی ساختاری صورت داد؛ مقایسهای که به خوبی نشان میدهد چگونه نمودار تغذیهای مردم تابعی از شاخصهای رشد اقتصادی کشور است: «این در حالی است که به عنوان مثال در سال ۱۹۹۳ سرانه کشور گوشت قرمز مردم چین ۵ کیلوگرم بود که الان این عدد به ۵۳ کیلوگرم رسیده است.» *نصف شدن سرانه گوشت در یازده ماه! «سرانه گوشت در کشور از ۱۲ کیلوگرم در سال به شش کیلوگرم رسیده و به عبارتی با ۵۰ درصد کاهش مصرف مواجه شده است» این خبر را مدیرعامل اتحادیه مرکزی دام سبک در مهرماه سال گذشته (۱۴۰۰) به رسانهها داد. حالا نزدیک به یک سال یا به طور دقیقتر یازده ماه از اعلام این خبر گذشته است؛ کاهش مصرف سرانه گوشت از ۶ کیلوگرم در سال به ۴ یا حتی ۳ کیلوگرم، نگرانکننده است. نصف شدن سرانه مصرف گوشت فقط مختص سال ۱۴۰۱ نیست؛ در سه چهار سال اخیر، هر سال مردم ناچار شدهاند مصرف گوشت قرمز خود را به خاطر افزایش سنگین قیمتها نصف کنند؛ در اسفند ۹۹، رئیس شورای تأمینکنندگان دام کشور با اشاره به اینکه نوسان بازار هیچ توجیهی ندارد گفت که بنابر آمار امسال، میزان مصرف گوشت قرمز نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵۰ درصد کاهش یافته است. آن زمان قیمت هر کیلوگرم گوشت قرمز حدود ۴۵ هزار تومان بوده است، با این حال، مردم استطاعت خرید نداشتهاند؛ اما امروز مشاهدات میدانی بازار نشان میدهد که حداقل قیمت گوشت قرمز در محدودهی هر کیلو ۲۰۰ هزار تومان است؛ آخرین قیمتها در دهم مرداد: نرخ هر کیلو ران گوسفندی با استخوان ممتاز، ۲۱۶ هزار تومان! *تایید پایین بودن سرانه مصرف در گزارشات رسمی براساس مصوبات مزدی شورایعالی کار، حداقل دستمزد روزانهی کارگران در سال جاری، ۱۳۹ هزار و ۳۲۵ تومان است؛ اگر مزایای مزدی مانند حق مسکن و سنوات را به این رقم بیفزاییم، به سختی به روزی حدود ۲۰۰ هزار تومان میرسیم؛ بنابراین قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی امروز از دستمزد روزانهی یک کارگر به مراتب بیشتر است؛ یعنی یک خانوادهی سه نفرهی کارگری اگر یک روز بخواهند غذای گوشتی بخورند، باید کل دستمزد آن روزِ نانآور خانواده را برای خرید فقط یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه کنند؛ تنزل سطح کیفی تغذیه، عواقب میانمدت و بلندمدت بسیار دارد؛ عواقبی که چشم پوشیدن بر آنها جامعه را به سمت بحران سوق خواهد داد. گزارشهای رسمی مرکز آمار نیز پایین بودن مصرف گوشت در ایران در قیاس با نرمهای جهانی را تایید میکنند؛ در یکی از گزارشهای این مرکز در سالهای پایانی دههی ۹۰ شمسی آمده است: «مقدار تولید گوشت قرمز در دنیا در حال افزایش است به نحوی که از ۱۲۶۳ میلیون تن در سال ۲۰۱۰ به ۱۳۸۳ میلیون تن در سال ۲۰۱۸ رسیده است. در حالیکه سرانه مصرف گوشت قرمز در دنیا رو به افزایش است، سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور ما در حال کاهش است.» در این میان، مقایسه سرانه مصرف گوشت در ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا روندهای متفاوتی دارد. هر آمریکایی سالانه ۴۹ کیلو گوشت قرمز میخورد و این عدد برای هر آرژانتینی در سال به ۴۰ کیلو میرسد. مردم کشورهای اروپایی هم حدود ۳۰ کیلو در سال گوشت قرمز مصرف میکنند و سرانه مصرف گوشت قرمز در ترکیه ۲۷ کیلو در سال است. در ایران سرانه مصرف گوشت به زیر ۶ کیلوگرم در سال رسیده است؛ سالی ۴ یا نهایتاً ۳ کیلو گوشت سر سفرهی هر کارگر ایرانی است. *کارگران: معمولاً گوشت نمیخوریم! برای اینکه بدانیم این اعداد و ارقام با واقعیتهای زیستهی کارگران چقدر همخوانی دارد، به سراغ چند کارگر و بازنشسته رفتیم و میزان مصرف گوشت ماهانهی آنها را جویا شدیم. یک کارگر پیمانکاری شهرداری (حداقلبگیر) میگوید: ما چندین ماه است که اصلاً گوشت قرمز نخریدهایم، یعنی از ابتدای سال خرید گوشت قرمز نداشتهایم؛ اگر اوضاع به همین شکل باشد تا پایان سال هم خرید نمیکنیم؛ پولی باشد یکی دو کیلو مرغ یا ماهی میخریم؛ واقعاً سرانه مصرف گوشت خانوادهی ما به صفر رسیده است! یک کارگر دیگر میگوید: من غذای کمپ را میخورم اما همسر و دو فرزندم دور از من زندگی میکنند؛ فکر کنم هر دو یا سه ماه، یکی دو کیلو گوشت خورشتی میخرند تا بتوانیم هر پانزده روز یکبار، غذا با گوشت قرمز داشته باشیم؛ سرانه مصرف هر عضو خانواده ما در بهترین حالت، سالی ۳ یا همان ۴ کیلوگرم است. یک بازنشستهی حداقلبگیر کارگری نیز از به صفر رسیدن خرید گوشت قرمز در ماههای اخیر میگوید: ماههاست سفرهی ما رنگ گوشت قرمز را ندیده است؛ پول ما به خرید چند کیلو مرغ و تخم مرغ به زور میرسد؛ گوشت را دیگر فاکتور گرفتهایم! کاظم فرجاللهی (فعال کارگری) میگوید: ناتوانی در خرید اقلام غذایی باکیفیت، فقط مختص به حداقلبگیران یا کارگران ساده نیست، طبقهی متوسط هم به این حال و روز دچارند؛ سفرهها ناچاراً از اقلام ارزان ولی بیکیفیت پر شده و سرانه مصرف گوشت احتمالاً به پایینترین رقم در دهههای اخیر سقوط کرده است؛ وقتی فرزند یک خانوادهی کارگری یا حتی خانوادهی متوسط، با سیبزمینی و سویا و نهایتاً تخم مرغ تغذیه میکند، چطور میتواند رشد مطلوب داشته باشد و فردای این کشور را بسازد؟! بدون تردید، خروج از این بحران تغذیهای، یک همت عالی میخواهد؛ باید سرانه مناسب گوشت قرمز دهکهای فرودست با قیمت قابل قبول و ارزان تامین شود؛ قیمت یک کیلو گوشت قرمز براساس استانداردها بایستی حداکثر یکسوم یا یکچهارم دستمزد روزانهی یک کارگر باشد. در شرایط فعلی، اگر نمیتوانند قیمتها را بشکنند لااقل با کالابرگ یا هر طریق دیگری، ماهانه چند کیلو گوشت قرمز ارزان و باکیفیت در اختیار مردم قرار دهند؛ اما راه حل ساختاری، شکستنِ طلسمِ عدم تناسب دستمزدها با قیمتهاست. انتهای پیام/ |