1401/10/11 |
یک جامعهشناس: |
تفاوتهای فرهنگی برای سردار سلیمانی فرصت بود |
یک جامعهشناس گفت: تفاوتهای فرهنگی برای حاج قاسم سلیمانی بیش از اینکه یک تهدید باشند، فرصت بود. به گزارش نای قلم، سیدحسین شهرستانی در گفتگوی اختصاصی اظهار کرد: حاج قاسم سلیمانی در صحنهای جهانی حضور داشت و از این رو چندگانگیها، دوقطبیها و شکافهای داخلی برایش بلاموضوع بود چراکه به شکافها و تقابلهای بزرگتری فکر میکرد. وی افزود: حاج قاسم سلیمانی «دیگری» خود را استکبار جهانی، آمریکا و اسرائیل تلقی میکرد و شان او این نبود که با چهار خانم با پوشش متفاوت در خیابان درگیر باشد و نقطه نزاع، تقابل سازی و دشمنی خود را جوانان این سرزمین که سلایق متفاوتی دارند، قرار دهد. این جامعهشناس با بیان اینکه رویکرد و شخصیت حاج قاسم موجب محبوبیت وی و توفیقش در جلب نظر مردم شده بود، درباره چگونگی کاهش گسستهای اجتماعی پیش آمده در حوادث و اتفاقات اخیر با توجه به رویکرد حاج قاسم سلیمانی اظهار کرد: آن چتر گستردهای که شخصیت ایشان را چه در میدان سیاست و چه در متن مردم با رویکردها و سلایق مختلف محبوب میکرد این بود که مردم واقعا احساس می کردند که ایشان دایره ارتباطات خود را گستردهتر از بسیاری از تنگ نظریهای موجود می گیرد. *حاج قاسم سلیمانی به نقاط وفاق فکر میکردند این پژوهشگر ادامه داد: در شرایطی که میبینیم برخی تریبون دارها، ائمه جمعه و بزرگان برای طیفهای مختلف خط و نشان می کشند و یا به دو قطبی سازیها دامن میزنند ایشان همواره در دورههای مختلف سعی داشتند به نقاط وفاق فکر کنند چراکه حاج قاسم کسی بود که در مقیاس جهانی می جنگید، در مقیاس جهانی حضور داشت و صحنه ایشان جهانی بود بنابراین این چندگانگیها و دوقطبیها و شکافهای داخلی برایش بلا موضوع بود و اهمیتی نداشت چراکه به شکاف ها و تقابلهای بزرگتر فکر می کرد و نگاهش وسیع تر بود. وی با اشاره به خاطراتی که از شهید سلیمانی نقل می شود و گواه این خاطرات بر تعامل مثبت ایشان با چهره ای سیاسی مختلف که بعضا حتی به اصطلاح رویکرد حزب اللهی یا اصولگرا نیز نداشتند، افزود: این امر نشان دهنده آن است که ایشان انقلابیگری و گفتمان مقاومت و فرهنگ انقلابی را با دید وسیع نگاه می کرد و وسعت مشرب داشت. تفاوتهای فرهنگی برایش بیش از اینکه یک تهدید باشند، فرصت بود. حتی تعامل ایشان با اقوام و مذاهب مختلف ایران را نیز گواه دیگر این امر است. ایشان در سراسر منطقه تعامل داشتند و میتوانستند مدیریت تکثر کند، تکثرها را به رسمیت بشناسند، تکثرها را ببینند و با آنها گفت و گو و تعامل داشته باشند. این همان چیزی است که بدنه حکمرانی کشور امروز از آن رنج میبرد و نمیتواند با دیگریهای مختلفی که با آنها نقاط اشتراک هم دارد، تعامل و گفت و گو کند چراکه رویکرد فعلی اهل گفت و گو و صبر نیست. این جامعهشناس با بیان اینکه رویکرد فعلی تصور میکند اگر ما وارد تعامل با این دیدگاههای فرهنگی متفاوت شویم از آرمان های انقلاب عقب نشینی کردهایم، توضیح داد: این امر در حالی است که عقبنشینی در کار شهید سلیمانی نبود. او در خط مقدم مقاومت ایستاده بود و رویکردش اصلاح طلبانه به مفهوم کلیشهای کلمه نبود که بخواهد از تعاملات سوءاستفاده کند و یک موقعیت سیاسی پیدا کند. کاملا پای اهداف و ارکان انقلاب و پای سخت ترین و پر هزینه ترین پروژههای انقلاب یعنی حضور نظامی ایران در منطقه ایستاده بود و در راس چنینی پروژهای بود ولی در عین حال می دانست ایستادن در این نقطه مستلزم ایجاد بالاترین درجه توافق ملی و اجماع ملی در ایران است. * مقاومت در برابر آمریکا بالاترین وفاق را میطلبد شهرستانی معتقد است که مقاومت در برابر آمریکا و ایستادگی در منطقه، بالاترین وفاق و اجماع ملی را می طلبد و ما نمی توانیم در حین جنگ با قدرتهای استکباری جهان و منطقه دایره داخلی را تنگ کنیم و بخش قابل توجه جامعه را روبروی خود قرار دهیم. همچنین این جامعه شناس سیاستهایی از قبیل «گشت ارشاد» را سیاستهایی «احمقانه» توصیف کرد که در پی تهاجم به جامعه از طریق در پیش گرفتن چنین سیاستهایی، بخشی از جامعه مقابل رویکرد فعلی قرار خواهند گرفت. وی خاطرنشان کرد: نمی توان همزمان با اینکه در سطح جهانی مقاومت می کنیم جامعه را در مقابل خود قرار دهیم؛ این دو با هم سازگار نیستند. کسی که بخواهد مقاومت کند باید یک ملت متحد، هم آوا و منسجم پشت خود داشته باشد. از سوی دیگر نمیتوان توقع داشت ملت، منسجم و با ما هم آوا باشند. اتحاد ملت فقط وظیفهای از سوی ملت نیست بلکه دولت و حاکمیت نیز باید هزینه این انسجام را بپردازند و برای این انسجام کاری کنند. نمی توان فقط به ملت دستور داد و امر کرد که پشت ما باشید و ایستادگی و مقاومت کنید. به دستور نیست بلکه به تعامل، همدلی، مشارکت، گفتگو و هم سخنی و یک نگاه پدرانه است. این پژوهشگر نگاه حاج قاسم به ملت ایران را نگاهی «پدرانه» توصیف و عنوان کرد: حاج قاسم کسی بود که به جامعه ایرانی و حتی به سیاسیون و بلکه حتی به کل منطقه نگاه برادرانه و پدرانه داشت. «دیگری» خود را استکبار جهانی، آمریکا و اسرائیل تلقی میکرد و شان او این نبود که با چهار خانم با پوشش متفاوت در خیابان درگیر باشد و نقطه نزاع، تقابل سازی و دشمنی خود را جوانان این سرزمین که سلایق متفاوتی دارند، قرار دهد. این را مردم نیز احساس میکردند. این مدرس دانشگاه با اشاره به کلیپ پخش شده از سخنان شهید سلیمانی با این مضمون که «همان دختر کم حجاب، دختر من است»، یادآور شد: مردم همان کلیپ حاج قاسم که در آن می گفت «همان دختر کم حجاب، دختر من است» را می دیدند و این را حس می کردند که نقطه تقابل حاج قاسم جوانان این سرزمین نیست. با این حال از زمان شهادت حاج قاسم تا کنون آن کلیپ دیگر از رسانههای رسمی و تلویزیون پخش نشد و آن را بایکوت کردند. گویی اگر آن کلیپ پخش شود شهید سلیمانی به نوعی مصادره می شود و یا با سیاستهای دیگری تقابل دارد. گویا ما شهید سلیمانی را به عنوان معیار در برخی سیاستها مطرح می کنیم اما در عین حال برخی چیزهایش (گفتههای شهید) را نمی پسندیم و آنها را پخش نمی کنیم. این کلیپ را مردم دیدند و با آن ارتباط گرفتند. آن گفتار شهید سلیمانی را مردم در کنار مقاومت این شهید در منطقه قرار دادند و به یک سَنتزی از شخصیت شهید سلیمانی رسیدند. *حاج قاسم سلیمانی؛ محبوبترین شخصیت سیاسی ایران به گفته شهرستانی، حاج قاسم سلیمانی در زمان حیاتش محبوبترین شخصیت سیاسی ایران بود و این محبوبیت پس از شهادتش چند برابر شد. وی درباره علت محبوبیت شهید سلیمانی نیز توضیح داد: دلیلش این بود که مردم رویکردها، رویهها و روحیهها را می فهمند. رویکرد شهید سلیمانی نشان می دهد که اگر با زبان درست با همین مردم که سلایق فرهنگیشان با هم واگرایی دارد گفتگو کنیم، اینها دلباخته انقلاب و ارزشهای انقلاب می شوند. باید زبانش را پیدا کرد و با مردم حرف زد و تعامل داشت و سلایق و دیدگاههای مختلف فرهنگی را به رسمیت شناخت. این جامعه شناس با بیان اینکه در حال حاضر ما رویکردهای فرهنگی مختلف را به حساب نمی آوریم و طبیعتا این افراد خود را سهیم سرنوشت انقلاب نمی دانند و در نهایت عملا احساس می کنند جایی در این ساختار و گفتار ندارند، بیان کرد: به رسمیت شناختن دیدگاه ها و تفکرات مختلف به این معنا نیست که قرار است نظر آنها را بپذیریم اما باید بودن آنها را به رسمیت بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم. این امر خود می تواند اثر مثبتی داشته باشد. خیال نکنیم این مردم قسم خوردهاند که با دشمنان نظام هم آوا شوند. این پژوهشگر تاکید کرد: چنانچه می بینیم قبل از این قضایای گشت ارشاد، خانم "علینژاد" منفور بود و هر تلاشی هم که می کرد منفور بود. ما خودمان داریم آب در آسیاب دشمن می ریزیم. کسانی که نمی خواهند با اپوزیسیونی که صدای نخراشیده و ناهنجاری دارد و حقیقتا دعوت جذابی برای مردم ایران ندارد، هم آوا شوند، ناچار می کنیم که متصل به هر شکلی از جریانهای برانداز شوند. وقتی این بخش از جامعه هیچ نقطه توافق، اتصال و گفتگویی با نظام نداشته باشد عملا متصل به هر شکلی از جریانهای برانداز می شنود و نقطعه تعامل خود را با ما از دست می دهند. این مدرس دانشگاه با بیان اینکه شهید سلیمانی همان ریسمانی بود که بدون آنکه ذرهای از ارزشهای انقلاب کوتاه آمده باشد بخش زیادی از جامعه را همراه می کرد، اظهار کرد: او کاملا در متن هسته مرکزی گفتمان انقلاب قرار داشت ولی در عین حال توانسته بود دل های جامعه و حتی بخشهای واگرا را بدون آنکه کوچکترین تساهلی در ارزشهای اصلی انقلاب داشته باشد، همراه این انقلاب کند. بنابراین آن بخشی از مردم که واگرایی دارند کاملا قابل تعامل هستند منتها زبان گفتگو با آنها باید پیدا شود. گرچه پس از این قضایا و اتفاقات اخیر این امر دشوارتر شده است و پالسهایی که پس از این ماجرا داده شده است و صحنهها و ماجراهایی که بین دو طرف رد و بدل شده است مقداری بازگشت به قبل از این ماجراها را سخت تر کرده است اما راه همین است. ما یک بار این را آزمون کرده و موفق شدیم و در رویکرد شهید سلیمانی دیدیم که می توان قشر وسیعی از مردم را علاقمند به ارزشهای انقلاب کرد. این الگوی موفق شهید سلیمانی است. به زعم این جامعه شناس اگر دیگران نمی توانند نظیر شهید سلیمانی دلهای مردم را با خود همراه کنند، باید ببینند فاصله شان با شهید سلیمانی چقدر است. وی با بیان اینکه شهید سلیمانی فقط فردی نبود که داعش را تهدید می کرد، کارهای نظامی می کرد و به دشمن حمله می کرد، تاکید کرد: شهید سلیمانی اصلا شخصیت میلیتاریستی و نظامی نداشت. حتی لباس نظامی هم به آن شکل تنش نمی کرد. در عین حالی که در خط مقدم می جنگید اما کاراکتر او کاراکتر میلیتاریستی و گفتارش گفتار نظامی نبود. لحن بیان این شهید، روحیه او، نگاه مهربانانه و برادرانه و پدرانه او حس می شد و این امر حتی نیاز به پروپاگاندا هم نداشت. برخی سرداران با رجز خوانیها و حرفهای درشت میخواهند نوعی مهندسی معکوس کنند و جای شهید سلیمانی را در دلهای مردم بگیرند و در این مدت نیز خیلی تلاش شده است. فیلمهای تبلیغاتی و پروپاگانداهایی در این مدت تولید شد تا برخی شخصیتها را با شهید سلیمانی مشابه سازی کنند درحالی که اصلا راهش این نیست. مردم ایران گول این حرفها را نمی خورند. * نگاه پدرانه شهید سلیمانی؛ ارکان مهم شخصیت وی شهرستانی در پایان سخنان خود نگاه پدرانه و دلسوزانه شهید سلیمانی نسبت به جامعه را از جمله ارکان مهم شخصیت وی عنوان و توصیه کرد: رویکرد پدرانه، مهربانانه و کریمانه شهید سلیمانی را باید در پی بگیریم. اینکه شما در جایی بخششی کنی به معنای عقب نشینی نیست بلکه بزرگواری است. این نگاه می گوید نباید در تعامل با جامعه خود را در عرض رویکرد مقابل قرار داد و با او دعوا کرد بلکه باید بالا ایستاد و پدرانه با او برخورد کرد. از سوی دیگر باید تفاوت ها را به رسمیت بشناسیم و نظام اولویتها را فهم کنیم. این را باید فهم کنیم که کدام تقابل، تقابل اصلی است. فهمیدن اصل و فرع بسیار مهم است. تقابل اصلی ما با استکبار است بنابراین اگر در مقطعی لازم شد در برخی سیاستهای فرهنگی اغماضی برای جامعه خود به خرج دهیم تا بتوانیم در آن تقابل اصلی توفیق به دست آوریم؛ هیچ خلاف شرعی رخ نداده و چیزی از ارزشهایمان کم نشده است. این نوعی روحیه است که خود را در عموم سیاستها اعم از خطابه ها، سخنرانی ها و حرف زدن ها جاری می کند. کد خبرنگار: 983127 انتهای پیام/ |