1401/05/22 |
خبرنگاری؛ پایان ایدهآلیسم، آغاز رئالیسم |
خبرنگاری؛ پایان ایدهآلیسم، آغاز رئالیسم |
شفیع بهرامیان/ زمانی نهچندان دور اصحاب رسانه و یا بهعبارتی روزنامهنگاران جایگاه و پرستیژ اجتماعیی والایی در جامعه داشتند چه اینکه انسانهای بزرگی بنام روزنامهنگار در تاریخ معاصر جهان، نقشهای پر رنگی در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه داشتهاند، شاید اگر نبود زحمات روزنامهنگاران و خونهایی که از آنان بر زمین ریخته و لبهایی که از آن در زندان دوخته شد بسیاری از جنبشها و حرکتهای بزرگ جامعه بشری در قرون متاخر شکل نمیگرفت یا به سرانجام مطلوب نمیرسید. اما اکنون و پس از تحولاتی که در حوزه ارتباطات و اطلاعات و پیدایش شبکه ارتباطی جهانی (اینترنت) پدید آمده است شاهد زوال روزنامهنگاری مقدس (سنتی و کلاسیک) و شکلگیری نسلی نو و روندی جدید از روزنامهنگاری هستیم که میتوان آن را "روزنامهنگاری شهروندی" و یا "شهروند روزنامهنگاری" نامید. در این شیوه دیگر تحصیلات مرتبط دانشگاه و سالهای تجربهاندوزی در پای تحریریه و میادین اتفاقات و رویدادها نیست که خبرنگار یا روزنامهنگار میسازد بلکه این دسترسی به شبکه جهانی اینترنت و آشنایی با پلتفرمهای پیامرسان ویندوز یا موبایلمحور است که میتواند زمینه را برای شکلگیری نسلی نو از خبرنگاران و رسانه نگاران مهیا سازد. اینجا دیگر از ایدهآلهای روزنامهنگاری خبری نیست، رسانهنگار لزوماً به همه فوتوفن روزنامهنگاری مسلط نیست و حتی شاید اطلاعات کاملی در باب ایسمها و جریانات اصلی جامعه ندارد اما او ابزاری در دست دارد که میتواند به مدد آن به هر خانهای و هر کاربری و هر شهروندی دسترسی پیدا کند امری که قبلاً و از طریق روزنامه و مطبوعات و حتی رسانههای عامتر چون رادیو و تلویزیون چندان امکانپذیر نبود چه اینکه خوانندگان مطبوعات اندک و منش و مشی رادیو و تلویزیون هم معمولاً دولتی و حکومتی بود. براین اساس سنخ انتظارات و نقشهایی که قبلاً برای روزنامهنگاران ترسیم میشد دیگر محلی از اعراب ندارد چه اینکه اگر قبلاً محدود نخبگانی از جامعه پس از سالهای دوندگی و کار و نوشتن و تحقیق امکان رسانهنگاری مییافتند و حیات و ممات اقتصادی آنها نه وابسته به کارت هدیه و فاکتور فلان روابط عمومی و شخص و نهاد حقیقی یا حقوقی، بلکه کاملاً با موسسهای بود که برایش کار میکردند و ایبسا قبول هرگونه هدیه در حکم خیانت حرفهای بود اما اکنون این خود خبرنگاران هستند که باید به هر شکل ممکن اقتصاد رسانه خود را ساماندهی و مدیریت کرده و بهعنوان یک شغل بتوانند از آن برای خانواده و خود، محلی برای ارتزاق و نان بسازند. در این وضعیت نگاه ایدهآل و مقدس به خبرنگار، دیگر بلا موضوع است چه اینکه دستمزد او از محل بیتالمال یا منابع عمومی و یا کمکهای مردمی تامین نشده و به لحاظ حمایت و پشتیبانی نیز چندان در حاشیه امنیت نیست که همواره وامدار اخلاقی جامعه و مردم باشد. دیگر اینکه تعداد رسانهنگاران در جامعه مثل دو دهه پیش بهاندازه انگشتان دست نیست که همواره دارای جایگاه و پرستیژ بالای اجتماعی باشند؛ اکنون دهها و صدها رسانهنگار در هر شهر و دیاری سر برآوردهاند و روزنامهنگاری مقدس از آسمان به زمین کشیده شده و تبدیل به رسانهنگاری جامعه -معیشت-محور شده است! براین اساس لازم است که آن بخش از نخبگان جامعه که با همان نگاه قدسی و ایدهال گذشته به این صنف نگاه میکنند و بر آن مبنا انتظار اقدامات و رفتارهای رادیکال و همچنین ورود به مباحث و موضوعات حساس و گاهی خطرناک را از خبرنگاران دارند دیگر به این سبک و سیاق در مورد این حوزه اندیشه نکنند! چرا که این روزها و در برابر تهدیداتی که جان و مال و نان خبرنگاران را تهدید میکنند آنها تنهاتریناند و کسی به دادشان نرسیده و نخواهد رسید. حفظ جان و کسب نان مقدم بر قهرمانسازی و قهرمانبازی در عصری است که بشر منفعتگراتر از همیشه است. مدرس علوم ارتباطات انتهای پیام/ |