1402/10/24 |
معاون سیاسی و اجتماعی استاندار آذربایجانغربی: |
سازوکار ارتقای سواد رسانهای جوانان به سرعت طراحی شود |
معاون سیاسی و اجتماعی استاندار آذربایجانغربی با تاکید بر استفاده از ظرفیت سازمانهای مردم نهاد برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و تولید محتوا در این خصوص گفت: ارتقای سواد رسانهای جوانان امر مهمی بوده و ساز و کار آن به سرعت طراحی و اجرایی شود. به گزارش نای قلم، رضا ابراهیمی امروز در جلسه ستاد ساماندهی امور جوانان آذربایجانغربی افزود: محتواسازی و تبیین آسیبهای فضای مجازی به گروههای مردمی سپرده شده و از ظرفیت دستگاههای فرهنگی برای توانمندسازی سازمانهای مردمنهاد در این راستا بهره برده شود. وی همچنین خاطرنشان کرد: آسیبهای فضای مجازی موضوع بسیار گستردهای بوده و این مسایل اساسی به صورت کارشناسی شده، احصاء و بررسی شود. معاون سیاسی و اجتماعی استاندار آذربایجانغربی به تبیین مزیتهای فضای مجازی در کنار معایب نیز اشاره کرد و افزود: برای این موضوع چارهاندیشی شده و برنامهریزان در گام نخست، آموزشهای لازم را دریافت کنند. ابراهیمی همچنین با بیان اینکه مدیران به موضوع سواد رسانهای به عنوان یک اولویت اساسی توجه کنند، اضافه کرد: بحث جوانان و سواد رسانهای حوزهای عمومی بوده و تمامی دستگاهها در این باره مسئولیت دارند. وی در ادامه افزود: در حوزه افزایش سواد رسانهای، آموزش و پرورش به صورت جدی دورههای آموزشی مناسبی را از مقطع ابتدایی تا متوسطه دوم برگزار کند و سامانه شاد، فرصتی برای این اقدام اثرگذار و مهم است. معاون سیاسی و اجتماعی استاندار آذربایجان غربی تصریح کرد: دانشگاهها نیز برنامه اختصاصی در این زمینه داشته باشند و یک برنامه مدون و مشخصی در این راستا تهیه و تدوین شود. «به اعتقاد اکثر تحلیلگران و کارشناسان حوزه رسانه، ارتقای "تفکر انتقادی" یکی از شیوههای آموزش "سواد رسانهای" است و کاتالیزوری برای آن قلمداد میشود. "تفکر انتقادی" به افراد اجازه میدهد تا صحت و اعتبار منابع خبری را ارزیابی کنند، سوگیریها و اطلاعات نادرست را شناسایی کنند و تصمیمات آگاهانه بگیرند، به عبارتی با تشویق افراد به زیر سوال بردن محتوایی که با آن مواجه میشوند، سواد رسانهای عادت ذهنی را پرورش میدهد و در این صورت متفکران انتقادی مصرفکنندگان منفعلی نیستند بلکه تحلیلگران فعالی هستند که میتوانند سوگیریهای ذاتی در روایتهای رسانهای را تشخیص دهند و به دنبال درک جامعتری از موضوعات مورد نظر باشند و قادرند با بصیرت و هوشمندی در دریای وسیع اطلاعات حرکت کنند. از زاویه دیگر، سواد رسانهای راهکاریست برای درهم شکستن قالبهای ذهنی رسانهها و جان سالم به در بردن از پرتگاه "برجستهسازی"؛ نظریهای که مدعی است "رسانهها نمیتوانند تعیین کنند که مردم چگونه بیندیشند اما میتوانند تعیین کنند که مردم درباره چه بیندیشند". بدین ترتیب این نظریه در بستر یک دگردیسی دراززمان از اولویتبندی بر اهمیت دادن به اخبار به حربه رسانهها تبدیل شد تا مخاطبان غافل شوند از آنچه باید بدانند، باید بشنوند و باید بیندیشند. در چنین شرایطی "سواد رسانهای" مهارتی ضروری است تا افراد در هر سنی با تحلیل انتقادی، ارزیابی و تفسیر اطلاعات ارائه شده در رسانهها تصمیمات آگاهانه بگیرند اما بدون تردید ترویج تفکر انتقادی و سواد رسانهای یک فرایند پیوسته و یکپارچهای است که به برنامه درسی، فرهنگ مدرسه و جامعه گستردهتر متصل میشود. حال این سوال در ذهن متبادر میشود که آیا نظام رسمی آموزش و پرورش ما توانسته دانشآموزان فعال و آزاد به جای دانشآموزان ایستا و منفعل تربیت کند؟ نمیتوان منکر این واقعیت شد که هنوز فرسنگها فاصله داریم تا آموزش و پرورش این دستگاه حقیقتساز و انسانساز بتواند افرادی تربیت کند که بتوانند افراد موثری در جامعه رسانهای خود باشند، استفادهکنندگانی متفکر در برخورد با رسانهها باشند، مدیریت اطلاعات داشته باشند، براساس نیازهای اطلاعاتی خود به سراغ رسانهها بروند و برخورد منتقدانه با محتوای رسانهها داشته باشند. جان کلام اینکه، تلاش برای ترسیم یک نقشه راه و یک نهضت عمومی که سواد رسانهای را افزایش دهد، ضرورتی اجتنابناپذیر است، گرچه سالهای زیادی را از دست دادیم اما میتواند ما را از وضعیت موجود خارج سازد. انتهای پیام/ |