1403/04/14
یادداشت؛
تراژدی انتخابات و دیوار کوتاه مطالبه‌گری

 

علی زینلی/ در این عصر ارتباطات بریده‌های فیلم و کلام نامزدها در فضای مجازی توجه همه را به خود جلب می‌کند. چه آن‌ها که تمام مناظره‌ها را دنبال کرده‌اند و چه آن‌ها که تصمیم گرفته‌اند گفت و گوها را نبینند!

هر کس رئیس دولت چهاردهم شد آیا می‌تواند وعده‌هایی را که در تلویزیون و مناظره‌ها فریاد زده است عملی کند؟ احترام به معلمان، اشتغال مردم، مذاکره یا قهر، رفع تحریم یا مقاومت!

جامعه‌ای که تورم امان از شهروندانش گرفته است و جان دانش‌آموز پایه هفتم به‌راحتی آب خوردن به پایان می‌رسد. جامعه‌ای که مدارس دولتی و معلم و فرهنگ و محیط زیست اش فراموش‌شده است چگونه می‌تواند با همدلی و همراهی و «انتخاب درست» دست به تغییر بزند ؟

شاید حقیقت این باشد که مردمانی شده‌ایم که قانون را، فرهنگ را و اقتصاد و رشد را هر جا به صلاحمان باشد به سود خود مصادره می‌کنیم و این اتفاق در مبحث انتخابات نیز شاهد هستیم.

نه می‌دانیم هواداری چیست و نه می دانیم مطالبه گری کدام است؛ تنها به انتشار متن‌هایی نوشته شده توسط دست‌های پشت پرده بدون تعقل بسنده می‌کنیم.

انتخابات به‌سان یک نمایش تراژدی است که به تقلید از واقعیت اجرا می‌شود و آنان که هدف موردنظرشان شکست می‌خورد پایانی ناامیدکننده را پیش رو می‌بیند و بدا آنان که فرد موردنظرشان نیز پیروز می‌شود درمی‌یابند که فریب‌خورده‌اند! چنانچه در دولت یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز شعارها به سرانجام نرسید.

شاید گناه گناهِ آنان نیز نباشد و تا زمانی که جامعه «مطالبه گر» و حساس نسبت به مسائل جاری نشود همچنان فقر و عقب‌ماندگی سهم ما باشد.

تردیدی نیست در یک شهر بندری که به پایتخت اقتصاد ایران مشهور است قاچاق نباید اشتغال عمده مردم باشد و رونق و توسعه باید پررنگ و نمایان باشد.

اگرچه از قطار خالی سیاست دل پری داریم اما در یک‌قدمی مانده به انتخاب رئیس‌جمهور یاد این شعر اخوان ثالث می‌افتم که:

راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

مانده خاکستر گرمی جایی؟/ در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم/ خردک شرری هست هنوز؟



دانلود فایل