1403/06/10 |
یادداشت؛ |
کارزارها را رها و بر کارورزها توافق کنید |
رئوف آذری/ لازم است تصمیمگیرندگان امروز را از حصر تعصب، خطکشیهای انتفاعی، جناحبازیهای تحلیل بر وفاق و سیاستورزیهای فشل معمول، پرهیز داد و بر تخصص، شایستگی و فهم عمیق از مؤلفههای همزیستی، رهنمون ساخت! قرار نیست خطای فاحش نهادینه شده در نهادخیل کُرسی داران ادواری استان را تکرار کرد و همچنان در را بر پاشنه آشیل وا حسین و یا حسن و واع ُمر و یا ابوبکر، وا تُرک و وا کُرد وا شهید و فلان و بهمان، جهت تحقق خواست فردی و جمعی ای اهالی لمپن و حرفهایِ کُرسی ستان و حواریون خود قدرت چسبان، چرخاند! امروزه اگر سخن از وفاق است، لازم است همگی بر محور نخ تسبیح شایستگان، هم قسم شوند و از سناریوی تحمیلی یارانِ صف و ستادهای ادواری، پرهیز داد! استان ما، ظرفیتهای فراوان چه در ابعاد طبیعی و چه در حوزه همزیستی ملت ها و زبانها، ادیان و مذاهب و مکاتب دارد که اگر عقلای قوم و اهالی قدرت و سیاسیون به معنای واقعی، فهم کنند، صد البته الگویی تمام عیار از حکمرانی شایسته را می توان از خاک پرگُهر آن حاصل آورد. قرار نیست که انتساب به صف فلان جناح و بهمان ستاد، ملاک انتخاب و صعود از پلههای مسئولیت باشد که اگر چنین شود، دیگ زنجیرشده استان، همان آشی محصول خواهد داد که روزگاران گذشته، ثابت کرده است هم شور بوده و هم بدمزه! بر نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی و اهل خرد و معرفت جغرافیای همزیستی، واجب است با حصارهای فکری، حجابهای تحمیلی و خطوط قراردادی فاصله گیرند و بیش از اهتمام به پلان پانیسمها و شور شوینشیمها، بر راهبرد همگرایی جمعی، تمرکز کنند و نگذارند که این تجربه ارزشمند که پساانتخابات با روزگاران حاصل آمده، به دامان متوهمان توطئه که از این سناریو، سالها برای حذف نخبگان و شایستگان و انتفاع فردی و گروهی بهره گرفتند، فرو غلتد و دستاورد ارزشمند وفاقگرایی، ذبح گردد... کارزارها را باید وانهاد و بدافزارها را باید دورانداخت و بر کارورزها، اهالی معرفت و درایت، علم و عمل و وفاق، توافق کرد تا بلکه بشود در این خاک، بذر عشق، حلم و علم کاشت و عَلم و پرچم همزیستی، صلح و مهربانی برافراشت! این نه یک آرزو و اَمل و امری دور از دسترس، بلکه یک هدف مقدس و راهبردی مطالعه شده و تحققپذیر است اگر که نخبگان و فرهیختگان، به گاه بفهمند و هوشمندانه عمل کنند و راهبرانه برای وطن، مادرانگی کنند، تحقق آن، با ضریب بیشتر، اطمینان بخش است.. تو مگو همه بجنگند و زصلح من چه آید تو یکی نه ای، هزاری،چراغ خود برافروز جهان مشترک و موطن ملی و جغرافیای استان ما، خسته از وهم و گمان بد و سوء مدیریت و آفت شورمندی خطی شده و بلای توافق سوز پانیسم نگری و پانیسم پروری است و چه نکوست که این روزها، درد زایمان خرد، معرفت و فرهیختگی را تقبل کرد و بیش از دیگران در فضیلت هموندی، همگرایی و همزیستی خالصانه، همت گماشت... به امید فردایی بهتر از امروز و فرداهایی برتر از هر روز انتهای پیام/ |