1403/09/30 |
یادداشت |
شب یلدا؛ یکی از استوارترین و زیباترین سنت ایرانی |
محمدعلی خالق نژاد یلدا یکی از استوارترین و زیباترین سنّت ایرانی است زیرا همانند نوروز باستانی ملّت ما را فارغ از فقر برون و درد درونی که رنجشان می دهد پنهان از چشم جلاد زمان از درّه هولناک تاریخ عبور می دهد و با گذشتگان و گذشته هایمان آشنا می سازد و ما در چهره تابناک سنّت شب چلّه حضور اجداد و به خاک رفتگانمان را در زمان خویش و در کنار خویش احساس می کنیم. یلدا از اقصای زمین و اقصای تاریخ و اقلیم های افسانه می آید و در همه قرن ها با همه نسل ها بوده و گرامی داشت آنها را از شب چِلّه به یاد دارد که چگونه ندای بهار را از یلدا و سختی سرمای استخوان سوز زمستان می شنیده اند. گرامی داشت یلدا با هیچ دین و مذهبی تعارض ندارد یک سنت ایرانی است که بدون هر نوع گچ و تخته و جمله و جزوه می آموزد وقتی ابرها تیره و افق ها تاریک راه ها بسته و سیاهی ها حاکم و تباهی ها مستولی است باید بیدار و متحد و هم دل و هم رای چادر سیاه شب را درید و به نور رسید. سردی شب چِلّه سرمای سوزناکی است که از دل خزان طبیعت می وزد تا خاطرات از یاد رفته انسان ها را در قبرستان غمگین ضمیرشان جان دهد و آنها را به زایش نور و تولد خورشید امیدوار کند. یلدا از ازل در اقصای زمین و اقصای زمان بوده و داستان دیرینه ای دارد و همواره هوشیار بودن و با هم بودن را در بیداد ظلمت و سرما به نسل ها داده. آنگاه که شب سرد زمستانی ردای سیاهش را در انبوه برف و یخ بر همه جا می گسترد و هر جنبنده ای در زیر سایه ی مهیب آن از هراس آرام می گرفت و جهان از وحشت سیلی سرمای زمستان خاموش می شد، پیشینیان ما سنگینی و خصومت و سنگدلی قهری و طبیعی زمستان را بر جسم و جان خود به سختی احساس می کردند و از اندوه زمستان سرد و سخت بی طاقت می شدند و ناچار به خاطر معنا بخشیدن به رنج های خویش و تحمل سختی های پیش رو یلدا را گرامی داشتند و برایش قصّه ها ساختند و در زبان شاعران سرودند و در قلم نقاشان نگاشتند و هر قومی به تناسب احوال خود برایش آیین ها تدارک دیدند و چنان شد که یلدا همانند نوروز باستانی ملت ما را پنهان از چشم جلاد زمان از دره هولناک زمان عبور می دهد و با گذشتگانمان و گذشته هایمان آشنا می سازد و اینک در چهره تابناک سنت زیبای شب یلدا ما حضور اجداد و به خاک رفتگان خود را در زمان خویش و در کنار خویش احساس می کنیم و خود را در میان آنها می بینیم بنابراین گرامی داشت شب یلدا یکی از استوارترین و زیباترین سنت ایرانی است. اینک یلدا با دامنی پر از خوب ترین گوهرهای زمانه و با دستی پرا از زیباترین زیورهای زمین آمده است تا هر چه را در طول زمان اندوخته به پای ملت ما بریزد تا اندکی از حزن و غم و اندوه ملتی که از فقر برون و درد درون آشفته است بکاهد. یلدا از اقصای زمین و از اقصای تاریخ و اقلیم های افسانه می آید و در همه قرن ها با همه نسل ها بوده و گرامی داشت آنها را از یلدا به یاد دارد که چگونه ندای بهار را از عمق سیاهی یلدا و سختی سرمای زمستان می شنیده اند. یلدا می آموزد، وقتی ابرها تیره و افقها تاریک و راهها بسته و سیاهی ها حاکم و تباهی ها مستولی است باید بیدار و متحد چادر سیاه شب را درید و به نور رسید. سردی شب یلدا سرمای سوزناکی است که از دل خزان طبیعت می وزد تا خاطرات از یاد رفته انسان ها را در قبرستان غمگین ضمیرشان جان دهد و آنان را به زایش نور و تولد خورشید امیدوار کند. یلدا خاطره آشنا و شورانگیزی است که جان سرد و غمگین ملتی را گرم و شاد در آغوشش می فشارد و هر لحظه پیامی از دوست می رساند بنابراین یلدا مجالی است برای در کنار هم شاد بودن و زیبا زیستن و لبخند و شادی امروز را به فرداهای دیگر نیفکندن زیرا عمر را بقایی نیست. یلدا مجالی است برای چیدن شیرین ترین گل های بهترین دوستی های با بوسه های داغ از دستان پدر و مادر. یلدا مجالی است برای جویا شدن از حال آنهایی که از فقر برون و درد درون و تورم و گرانی و بیماری رنج می برند و پایبندی به شرف و آبرو اجازه ابرازشان را نمی دهد. اما متاسفانه در این شب در دل بسیاری از هموطنان ما به دلیل فقدان عزیزانشان غم بیدارتر از هر شب دیگری است و در این شب بی شک فقرا، مساکین، ایتام و محبوسین قهراً باید بیشتر از همیشه با غم سر کنند، پس یلدا مجالی است برای صله ارحام. حال پاییز «باغ بی برگی که می گوید زیبا نیست؟ خنده اش خونی است اشک آمیز، جاودان بر اسب یال افشان زردش می چَمَد در آن پادشاه فصل هاست پائیز» با افتخار بلندترین شبش را تقدیم زمستان می کند تا دلتان شاد و تنتان شاداب و زمستانتان سفید باشد. آرزومندم همیشه گل روی هموطنانم به سرخی انار و شبشان به شیرینی هندوانه و خنده هاشان به شکفتگی پسته و عمرشان یلدایی و روزگارشان سبز و بهاری باشد. انتهای پیام/ |