1402/09/07 |
یادداشت؛ |
دانشآموزان در معرض خطر آسیبهای اجتماعی؟! |
سیدکاظم موسوی/ در علم پزشکی وقتی تودهای بدخیم در هر یک از اندامهای بدن پیدا و با داروهای رایج درمان نشود؛ پزشکان برای جلوگیری از گسترش آن به سایر اندامهای حیاتی بدن؛ ضمن اینکه بیدرنگ با عمل جراحی توده را از بدن شخص خارج میکنند اما بیمار را به حال خود رها نمیکنند بلکه با آزمایش های مکرر و معاینههای مرتب بالینی مواظب هستند که این بیماری به اصطلاح عود نکند ضمن اینکه به دنبال پاسخ این سئواال هم هستند که چه عواملی باعث شده است که سیستم ایمنی فرد نتوانسته از پیدایش این توده جلوگیری کند و چه باید کرد تا دیگران در معرض بیماری قرار نگیرند؛ کاری که قوه قضائیه طبق قانون با مجرمان و جنایت کاران انجام می دهد دقیقا همان کاری است که پزشکان با آن توده بدخیم انجام می دهند اما متاسفانه کار در همین جا متوقف می شود. شاید علت آن تقلیل دادن این ماجرا به دعوای صرف دو نفره بدون در نظر گرفتن پیش زمینه های اجتماعی آن باشد. تقلیل انتزاعی یک معضل روان شناختی اجتماعی به دعوای دو نفر باعث می شود که جامعه فقط آن قسمت از یخ را ببیند که روی آب شناور است (دعوای دو نفره در یک زمان و مکان خاص) اما قسمت بزرگ یخ شناور که زیر آب است و اتفاقا قسمت مرئی یخ بر آن استوار است کمتر دیده می شود؛ در نتیجه تنها راه حل موجود رسیدگی خارج از نوبت به پرونده جنایت و مختومه کردن پرونده در جهت اقناع افکار عمومی است. کدام بسترهای پنهان اجتماعی از جوانان و نوجوانان پاک و معصوم می تواند جانی و جنایتکار بسازد؟ اگر چه کار قوه محترم قضائیه قابل تقدیر است اما عدم آسیب شناسی اجتماعی و نگاه کلان جامعه شناسانه و روان شناسانه باعث می شود کم کاری و قصور نظام آموزشی و تربیتی عام جامعه به شمول خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها و سایر نهادهای فرهنگی در پیدا شدن این تفکر در جوانان مستور بماند؛ چرا که همه این پرونده ها علاوه بر داشتن یک متهم و یا متهمان اصلی (قسمت مرئی یخ) تعداد زیادی متهم به شمول نهادهای یک جامعه دارد، نهادهایی که معمولا هیچ گاه مسئولیت سهم اجتماعی خود را در جلوگیری از بروز این فجایع روشن نمی کنند و نمی گویند که کدام بسترهای پنهان اجتماعی از جوانان و نوجوانان پاک و معصوم می تواند جانی و جنایتکار بسازد. هر چند اکثر همین نهادها در موقع تنظیم لوایح بودجه سالانه؛ برای جذب هرچه بیشتر بودجه از سر و کول هم بالا می روند ! اگر هم بعضی اوقات افکار عمومی روی اخباری این چنینی به اصطلاح زوم می کند و بعضی از این نهادها را به عکس العمل وا می دارد معمولا جایگاه اجتماعی مقتول است و الا بر اساس اخبار گوناگون سالانه ده ها قتل و جنایت به وسیله سلاح سرد با انگیزههای مختلف صورت می گیرد و افکار عمومی متاسفانه بی اعتنا به عمق فاجعه از آن عبور می کند. به این خبر تابناک دقت کنید تا ببینید که متاسفانه شرارت و اوباشگری در بین جوانان از چه ظرفیت بالایی برخوردار است: بنا به گفته معاون آموزشی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش؛ «وضعیت آسیب های اجتماعی از نظر رنگ بندی مشخص است. در 13 مقیاس بیش از 5 میلیون دانش آموز در معرض خطر شناسایی شده اند». البته آسیب های اجتماعی همان طور که در متن خبر آمده درجات مختلف دارد و همه این افراد لزوما کارشان به اوباشگری و چاقو به دستی ختم نمی شود اما بی شک می تواند گامهای اولیه ورود به این ورطه باشد. برای جلوگیری از این حوادث ناخوشآیند؛ نظام آموزشی به شمول همه نهادهای مستقیم و غیرمستقیم دست اندر کار هستند و مسئولیت خطیری بر عهده دارند و البته نقش اصلی و مهم بر عهده خانواده ها و آموزش و پرورش است. انتهای پیام/ |