![]() |
1404/01/23 |
یادداشت؛ |
قلیان؛ خوب، بد، زشت |
حامد کاظمزاده خوئی - روزنامهنگار قلقل آرام قلیان، این روزها دیگر تنها صدای یک دورهمی سنتی نیست؛ بلکه پژواکیست از عادتهایی نو، گاه بیهویت، گاه دلنشین، و گاه نگرانکننده. قلیان، این مهمان کهنهسال محافل ایرانی، حالا در فضای بین سنت و سبک زندگی مدرن سرگردان است. یک روز در سایهی حوض خانههای قدیمی، کنار استکان چای و صحبت پدران و پسران دیده میشود؛ روز دیگر در سایهروشن پارکها، با طعمهای گیجکنندهی سیب، نعنایی و دوسیب، در دستان نوجوانانی که هنوز معنای عادت را نمیدانند. خوب؟ برای بسیاری، قلیان هنوز نماد صمیمیت است. نشانهای از گذشتهای نهچندان دور که در آن شبها با چای زغالی، تخمه شور، و گپهای خانوادگی گره میخورد. در برخی روستاها و شهرهای کوچک، قلیان همچنان بخشی از آیین مهماننوازیست؛ همانقدر محترم که چای تازهدم. این وجه از قلیان، بیتردید ریشه در فرهنگ معاشرت ایرانی دارد و در دل خود آرامشی دارد که شاید در دنیای پرسرعت امروز کمتر یافت شود. اما بد؟ ورود بیوقفه قلیان به فضای مصرفگرایی مدرن، چهره دیگری از آن را عیان ساخته است. با افزایش طعمها و طراحیهای فریبنده، قلیان اکنون تنها یک ابزار سنتی نیست؛ بلکه یکی از رایجترین و خطرناکترین اشکال مصرف نیکوتین در بین جوانان شده است. طبق آمارهای وزارت بهداشت، بیش از 25 درصد جوانان 15 تا 29 ساله در کشور تجربه مصرف قلیان دارند. این عدد، وقتی با کاهش سن مصرف و گسترش دسترسی به قهوهخانهها و کافههای شهری همراه میشود، زنگ خطری جدی است. قلیان، برخلاف تصور عمومی، به هیچوجه بیخطر نیست؛ پژوهشها نشان دادهاند که مصرف یک وعده قلیان معادل مصرف بیش از 40 نخ سیگار است. آسیبهای ریوی، بیماریهای قلبی، کاهش اکسیژن خون و افزایش وابستگی روانی، همه در پس همین دودیست که گاهی با خندههای جمعی فرو میرود. و اما زشت؟ زشتترین تصویر قلیان آنجاست که نوجوانان، بدون آگاهی، آن را نماد بزرگی، جذابیت یا مدرنبودن میدانند. در برخی محلهها، قلیان دیگر نه ابزار آسایش که نماد تشخص شده است؛ گاهی حتی نشانهای از تعلق به یک طبقه اجتماعی خاص. و این، همان لحظهایست که فرهنگِ قلیان به مصرفزدگی تن میدهد؛ جایی که خانوادهها، با بیتفاوتی یا حتی تشویق ناآگاهانه، فرزندانشان را وارد چرخهای میکنند که آغازش لذت است و پایانش بیماری. قلیان، در آستانه یک انتخاب است. میتوان همچون گذشته، آن را در جایگاه آیینی محدود و خانوادگی نگه داشت و از افراط دوری جست. میتوان آگاهی داد، گفتگو کرد، و مرز میان فرهنگ و آسیب را شناخت. امروز زمان آن است که دوباره به این مهمان قدیمی بنگریم؛ نه از سر عادت، بلکه از سر مسئولیت. قلقل قلیان شاید همچنان در پسزمینه خانهها شنیده شود، اما انتخاب با ماست که آن را نوای گفتگو بدانیم یا پژواک یک هشدار خاموش…
|