سمیه عطائیان/ روز جهانی معلولان دیگری رسیده تا در مورد افراد دارای معلولیت در ایران هم اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود.
مطالبه مهم و اصلی افراد دارای معلولیتی که نه تنها این روزها بلکه یک عمر با سختی و مشقت روزگار گذرانده اند، اجرای قوانین بالادستی مربوط به معلولان است. قوانینی که عمل به آنها به بودجه نیاز دارد اما جمله « بودجه نداریم» تنها پاسخی است که از سوی مسئولان بهزیستی به معلولان داده می شود. روز جهانی معلولان دیگری رسیده تا در مورد افراد دارای معلولیت در ایران هم اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود.
دیگر از مشکلات اشتغال، ازدواج، فرهنگ سازی در حوزه معلولیت حرفی نمی توان زد. پوشک، پوشینه، سوند، نلاتون، دستمالا کاغذی و مرطوب، کیسه های دفع ادرار، زیر انداز معلولان و ... آنقدر گران شدند که دیگر مجبور هستیم در مورد این مسایل حرف بزنیم. سطح مطالبات ما بسیار نزول کرده و به مسایل حیاتی و معیشتی رسیده است. معلولان از یک وسیله بهداشتی یک بار مصرف چندین بار استفاده می کنند به همین دلیل دچار چند معلولیتی یا زخم بستر می شوند.
به مردم آموزش داده شود که با دیدن فرد معلول، ابتدا از او سوال کنند که به کمک نیاز دارد یا نه. چگونگی کمک کردن را سوال کنند. مردم نیت خیر و انسان دوستانه دارند و می خواهند کار خیر کنند اما مثلا از روی ترحم و بدون درخواست فرد معلول، پیشقدم می شوند و معلول را گرفتار مشکلاتی می سازند. فرهنگ سازی چگونگی کمک به معلولان باید در صدا و سیما آموزش داده شود اما در این حوزه غفلت شده است.
اگر ماهانه به حساب معلولی 7 میلیون تومان هم واریز کنیم مشکلاتشان برطرف نمی شود، یک معلول علاوه بر هزینه های مادی، مثل تهیه وسایل و لوازم توان بخشی، هزینه های دارو درمان، جراحی و ... هزینه و بار معنوی زیادی به یک خانواده تحمیل می کند. هزینه هایی که خانواده های زیادی را مستاصل کرده است. معلولی پا ندارد، چشم بینا ندارد، پوشینه و سوند نیاز دارد، برای رفت و آمد و جابه جایی خانواده را دچار سختی و چالش های زیادی می کند.
بهزیستی همیشه در مقابل معلولان و فاکتور های درمانی شان میگوید؛ «بودجه نداریم» اما اجاره ساختمانهای مراکز «مثبت زندگی» و هزینههای جاریشان میتواند دردی از چند معلول درمان کند. پول پوشک، سوند، ویلچر و... شود. این مرکز با بهزیستی موازی کاری میکند. هر سال از این مرکز یک نفر به منزل معلولانی که فقیرانه زندگی میکنند میآید و از زندگیام که خودشان دیدند و میدانند چه خبر است، عکس میگیرند. آنها می خواهند اگر کمی زندگی معلولی بهتر شده است، مستمری را قطع کنند.
بهزیستی قبلاً به نابینایان لوح و قلم رایگان و ارزانی میداد اما حالا نه لوح و قلم میدهد و نه استیکرهای مختص و مورد نیازمان را که برای مطالعه به آنها بسیار احتیاج داریم. کار نابینا با لوازم صوتی مثل ویس رکورد است که بتواند مطالعه کند اما نابینا با داشتن مشکلات معیشتی و مالی فراوان از این ابزار محروم است و توان مالی خرید آنها را ندارد همین مسئله باعث شده که معلولان از توانمندسازی، آموزش، مطالعه و تحصیل محروم شوند.
بهزیستی حق پرستاری را به بهانه های مختلفی مثل دریافت مستمری از کمیته امداد و ... حذف کرده و در ازای آن میزان حق پرستاری مابقی را افزایش کمی داده است. آنوقت اخبار آن را به صورت گسترده مطرح کرده و روی آن مانور می دهند. بهزیستی به عنوان تنها متولی امور معلولان، سازمان عریض و طویلی شده است که به جای حذف و کم کردن حق پرستاری و مستمری باید ابتدا از هزینه های بی مورد در درون خود و از هزینه های حقوق و مزایای پرسنل کم کند.
هزینه توانبخشی، کاردرمانی و جراحیهای معلولانی با وام، قرض، فروش دارایی های اندک و حتی فرش زیر پا، تامین می شود. دغدغه زیاد است اما معلولان به تعداد مشکلات حل نشده شان، از مطرح کردن معضلات و مطالبه گری خسته شدند و دیگر توانی برای شنیدن وعده های بدون عمل یا اخبار و آمار غیر واقعی مسئولان را ندارند.
درنهایت نه تنها حقوق تاکید شده در قانون به رسمیت شناخته نشده است بلکه واژه «معلولیت» هم هنوز واژه ای بیگانه و نا آشنا است.
انتهای پیام/