لعیا نورانی زنوز/ ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و در این دوره نیز آنچه بیش از همه نمود دارد فقدان ارائه یک برنامه منسجم از سوی صفکشیدگان برای ثبتنام درخصوص چالشهای دولت آینده، مهار بحرانها و آیندهی مردمی است که با مشکلات معیشتی زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
این مهم نشات گرفته از نبود احزاب سیاسی است؛ احزاب سیاسی که دروازهبان اصلی نامزدها برای شرکت در انتخابات هستند و به عنوان بخشی از فرآیند انتخابات شناخته میشوند.
در قواعد جهانشمول سیاسی، تشکلها و احزاب سیاسی تعهد دارند در کارزار انتخابات، ترجیحات را جمع، رئوس اصلی برنامهها، خط مشیها و منافع جمعی را بیان، راهکارهایشان در برابر هر مانع و رادعی را عنوان و خواستهها را به فرآیند سیاستگذاری هدایت کنند، اطلاعات سیاسی قابل درک به مردم ارائه دهند، شهروندان را به مشارکت در تصمیمگیریهای سیاسی تشویق و نامزدهای شایسته را انتخاب و معرفی کنند تا رایدهندگان با وضعیت شفافتر و آگاهانهتری روبه رو شوند.
بیراه نیست اگر بار دیگر تاکید کنیم که بخش قابل توجهی از آسیبهای مترتب بر سیاستورزی در سپهر سیاسی کشورمان به فقدان احزاب و دخالت آنها در تحولات سیاسی ربط دارد.
در چنین نظام سیاسی افراد از روی احساس وظیفه، یا سفارش نخبگان، یا اصرار بزرگان، یا تکلیف و ...برای ثبتنام اقدام میکنند و این خطر وجود دارد که رایدهندگان اطلاعات کمتری داشته باشند، در نتیجه رای با اطلاعات محدودی در مورد سیاستهایی که نامزدها دنبال میکنند، داده میشود.
آسیبهای ناشی از این خلأ به ویژه در شرایطی که قرار است انتخابات در موعد زمانی کوتاهی برگزار شود بیشتر به چشم میآید.
اگرچه در انتخابات گذشته در خصوص عواقب نبود احزاب و مزایای نظام حزبی بسیار نوشته و گفته شده است اما به نظر میرسد وقت آن رسیده که حاکمیت با همراهی نهادها، اندیشکدهها و پژوهشکدهها چارهاندیشی و مواجهه عقلانی و جدی با موضوع حزب و سیستم حزبی داشته باشد تا بار دیگر شاهد آشفتگی و رفتارهای دور از آداب تعریف شده انتخاباتی اعم از دعواها و مناقشات باندی و شخصی نباشیم.