NayeGhalam | پایگاه خبری تحلیلی نای قلم ارومیه

یادداشت؛

نظام آموزش و پرورش ایران نابهنجار و بیمار است

تاریخ انتشار: 1401/12/01 | 14:31

سالار صحرانورد- فعال رسانه ای و مدنی

روند فعلی نظام آموزشی در ایران با شرایط نابسامان و آشفته باری مواجه می‌باشد و این شرایط ناگوار و غیرسیستماتیک حاکم بر آن از ساختار اداری و مدیریتی گرفته تا عملکرد مربیان آموزشی، معلمان و دانش آموزان، نگرانی ها و تشویش های وافری را در سطح جامعه برای مردم و به ویژه جامعه‌ی هدف این نظام پدید آورده است.

بنا داریم در این تحریریه به بیان 8 خبط و لغزش معظم و درگیر نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران به صورت ایجاز و اختصار پرداخته و نوع اثر کرد آن خبطیات را  بر رویه و روند مدیریتی، آموزشی و پرورشی این نظام ارزشمند به تفصیل تشریح و بررسی کنیم.

* آموزش حفظیات

به جای تفکر، به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بی فایده و بلا استفاده است)، تاکید می‌شود و دانش آموزان را به ازبر کردن ماشین وارِ محتوای نقل شده مجبور می‌کند و از این بدتر، آنان را به ظرف‌ها و مخزن‌هایی مبدل می‌کند که باید به وسیله‌ی معلم پر شود.

* آموزش سکوت

نقش دانش آموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است و جایگاه و موقعیت شغلی معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی می‌شود و چنان تقدسی به آن بخشیده  می‌شود که فضای رعب انگیز و ترس آلود در مدارس ایجاد  می‌شود و دانش آموز چاره‌ای جز سکوت در برابر آن نمی‌یابد.

 *آموزش تقلید و پیروی

در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم می‌گوید و دانش آموز صرفا مجاز است که سخنان مربی اش را تکرار و تصدیق کند و در این شیوه‌ی آموزش، معلم، تماما زبان است و دانش آموز  تماما گوش. معلم، کارساز است و دانش آموز، کارپذیر و معلم، به منزله‌ی مراد است و دانش آموز به معنای  مرید است و تاسف بار آنکه  در آموزش تقلیدی، طرح پرسش و نقادی راه گشا و سازنده ممنوع است.

* آموزش عدم مدارا

یکی از کارکردهای اساسی آموزش  و پرورش ِ توسعه یافته، تربیت شخصیت های مداراگر و صبور است.

نتیجه‌ی آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کم تحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه‌ی دگر دارند.

هر صبحگاه، مدارس به مثابه  پادگان‌های نظامی، برای دانش آموزان از جلو نظام داده  و شعار  مرگ بر این و  آن بر زبان دانش آموزانش جاری میکنند و دانش آموزان را  برای دامن زدن به کینه توزی های تاریخی وادار میکنند  پس با این اوصاف نظام آموزش و پرورش ایران ،چگونه می‌تواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟

* جای خالی هنر

هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست یعنی هنر گزاف زیستن نیست.

هنر، شیوه ای موثر در تربیت احساسات و توسعه ی زیبایی های درون و پرورش حس زیبا دیدن و زیبا زندگی کردن است.

هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک می‌کند و را‌هکارهایی را برای تحمل آلام به انسان ها تفویض می‌کند.

جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس می‌شود و از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است.

* تربیت، نه برای اکنون

نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمی‌دهد.

نظام آموزش و پرورش ایران، شاگردانش را برای بنا نهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمی‌دهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیتهای غیردموکراتیک نیست، رابطه‌ی دانش آموز با معلم غیردموکراتیک است و گفت‌وگو به منزله‌ی فضیلتی انسانی و اخلاقی، چندان مجال بروز و ظهور نمی‌یابد.

*جای خالی شادکامی

تلخ زیستن و تلخ کامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه می‌کند. شادابی  و مشعوف بودن، به نحو ضمنی و نانوشته، جایی در مدارس ندارد.

مناسک و شعائر تاریخیِ سوگ و برخی برنامه‌های حزین، به آسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و به انحا مختلف به اجرا در می‌آید، اما چندان خبری از جشن‌های شادی بخش در میان نیست.

* ناکارآمدی

ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامه‌ریزی می‌شود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس می‌شود، اما فارغ‌التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله‌ی ساده انگلیسی عاجزند

ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیررسمی آموزش در آموزشگاه ها و تجارت خانه هایی دیگر رشد کند.

انتهای پیام/

ارسال نظرات