حسین معافی/ حدود دو ماه است که اعتراضات و تجمعاتی در برخی نقاط کشور در حال انجام است که نظم عمومی و امنیت جامعه را به مخاطره انداخته، عدهای از فرزندان این سرزمین جان خود را از دست دادهاند، فضای مدارس و دانشگاهها ملتهب شده، تمرکز مسئولین و خدمتگزاران ناخواسته به حواشی این اعتراضات معطوف شده و مهمتر از همه بدخواهان این کشور و نظام که از اقتدار و پیشرفت ایران در برخی زمینهها عصبانی هستند، از این فرصتها استفاده کرده و سعی در اختلاف افکنی و دمیدن در آتش این فتنه را دارند. دشمنان ملت بزرگ ایران در جنگ نرم و رسانهای و با بزرگنماییهایی دروغین، در پی گسترش این اغتشاشات در بین جوانان، دانشآموزان و دانشجویان هستند.
البته مشکلات اقتصادی، کمکاری برخی ارگانهای فرهنگی، جذاب نبودن برنامههای رسانه ملی و روی آوردن به ماهوارهها و شبکههای اجتماعی بیگانه، نداشتن پلتفرمهای ملی قوی در فضای مجازی، اجرای برخی سیاستهای غلط در امور فرهنگی و اجتماعی، بیکاری و ناامیدی جوانان از آینده، مهاجرت نخبگان از کشور، وجود فساد و اختلاس و رانتخواری در بعضی از سیستمهای اداری و بانکی، عدم نظارت دقیق و سلیقهای عمل کردن در حوزههای مختلف، گوشهای از مواردی است که علیرغم پیشرفتهای زیادی که در کشور انجام شده، باعث نگرانی و اعتراض مردم و به ویژه جوانان است.
در جنگ رسانهای باید با سلاح رسانه به مقابله پرداخت و استفاده از ابزار دیگر مؤثر و کارا نیست و جنگیدن با ابزار فیزیکی در برابر امواج نامرئی، کاری بیهوده است. باید در این جنگ رسانهای امواجی قویتر با طول موجی ریزتر تولید کرد تا هم امواج دشمن را خنثی کند و هم نفوذ بیشتری داشته باشد.
رشد سریع علم و تکنولوژی و توسعه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مرز بین کشورها را از بین برده و همه کشورهای دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است.
وقتی که جوانان بدون ملاحظه و بدون در نظر گرفتن شرایط، فرهنگ و ساختار اجتماعی، کشور خود را با سایر جوامع دیگر مقایسه میکنند بالطبع کاستیها و تفاوتهایی را میبینند و خواستار تغییر سریع وضع موجود میشوند. همان طور که جامعه جهانی در حال رشد و پیشرفت علمی است، لازم است که کشورهای دیگر نیز برنامههای خود را در زمینههای مختلف، مطابق این رشد سریع تغییر داده و به بهبود اوضاع و رسیدن به وضع مطلوب تلاش کنند.
جوانان این تغییرات را از خانواده شروع کرده و به مدارس، دانشگاهها و جامعه نیز منتقل میکنند. خانوادهها و مدارس به ناچار و بر اساس حس اعتماد و احترام با این موضوع کنار آمدهاند ولی جامعه و محیطهای بزرگتر و دانشگاهی این تغییرات را به راحتی قبول ندارند و مقاومت میکنند.
کم توجهی به نخبگان علمی و فارغالتحصیلان دانشگاهی و ناامیدی از آینده، مهاجرت آنها را به دنبال داشته و باعث خروج سرمایههای انسانی و مالی فراوانی از ایران شده است. تمایل به مهاجرت در دانشآموزان نیز در سالهای گذشته بیشتر شده و این موضوع بسیار نگران کنندهای است که باید به درستی و به فوریت مدیریت شود.
نبود فضاهای مناسبی برای کرسیهای آزاداندیشی و بیان دیدگاههای موافق و مخالف و نداشتن برنامههای مدونی برای بیان نقدها و حتی اعتراضات جوانان در مدارس و دانشگاهها، عدم پاسخگویی به شبهات و سئوالات مهم جوانان، عدم انعطاف و عدم پذیرش کاستیها و کمبودها باعث شده است که این اعتراضات به کف خیابانها و محوطههای دانشگاهها کشیده شود و باعث شکسته شدن حرمت مدارس و دانشگاهها گردد.
همان طور که سرعت سریع علم و فن آوری ظاهر زندگی انسانها را مانند اسباب و لوازم خانگی و خودروها را تغییر داده، آموزش و یادگیری، برنامههای درسی (هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی)، قوانین حاکم بر جامعه نیز باید با همان سرعت اصلاح و تغییر مثبت داشته باشند. از آنجا که ریشه بسیاری از مشکلات را باید در آموزش و پرورش جست و جو کرد، یکی دیگر از عواملی که جوانان را در روزهای اخیر تحت تأثیر قرار داده، عدم تغییر برنامههای درسی مدارس و حتی دانشگاه هاست که باید با توجه به نیاز و شرایط فراگیران و نیاز جامعه تغییر کند. البته قبل از هر چیز باید کل جامعه و خانوادهها نیز با حداقل مشکلات اقتصادی روبه رو باشند و نگرشهای مثبتی برای همکاری در حل مشکلات جامعه داشته باشند تا آموزشهای دانشآموزان بتواند راهگشا باشد و با مقاومت خانوادهها مواجه نشود.
در مدارس، معلمان و دبیران نیز باید از آرامش ذهنی و روانی برخوردار بوده و دغدغههای معیشتی نداشته باشند؛ لذا در دومین گام برای حل مسائل مبتلابه جامعه کنونی مانند اعتراضات و اغتشاشات، رسیدگی به وضع معیشت و دغدغههای معلمان که افسران سپاه پیشرفت هستند، ضروری است تا بتوانند دانشآموزان خود را به آرامش و صبوری دعوت کرده و کلامشان در دانش آموزان تأثیرپذیر باشد. متأسفانه موضوع رتبهبندی معلمان که قرار است برخی از این مشکلات را کاهش دهد بعد از سالها هنوز به نتیجه قطعی نرسیده و با افزایشی یکسان بین همه معلمان و فعلاً فقط در حد یک ترمیم حقوق، اجرایی خواهد شد.
علاوه بر دانش، بعد مهارتی و نگرشی نیز باید در فراگیران تقویت شود و به استعدادها و تواناییهای دانشآموزان نیز توجه جدی شود. اگر چه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تربیت همه جانبه و شش ساحتی در آموزش و پرورش تأکید شده است ولی متأسفانه بسیاری از این ساحتها و قلمروها نادیده گرفته میشوند و فقط به تربیت تک بعدی و دانشی اکتفا میکند.
وقتی دانشآموزان با مهارتهایی چون گوش دادن، تحمل شنیدن حرف مخالف، تابآوری، تفکر انتقادی، حل مسئله، صبر در مشکلات، سواد رسانهای ، سواد اجتماعی و .... را آشنا نباشند در آینده نیز با مشکلات بیشتری روبه رو خواهند شد که نمونههای آن را در هفته های گذشته در اعتراضات شاهد بودیم.
گاهاً برنامههای درسی نامناسب و اصلاح نشده و عدم همسویی برنامه های درسی با نیاز و علایق فراگیران، غیرکاربردی بودن برخی دروس و محتواها، بی انگیزگی و نبود حس رقابت بین معلمان، سایه سنگین کنکور و مؤسسات کنکوری بر آموزش کشور و نبود امکانات آموزشی، ورزشی و پرورشی مناسب در مدارس و به طور کلی پاسخگو نبودن برخی مسئولین، از جمله مواردی است که نارضایتی دانشآموزان و خانوادهها را به همراه داشته و مدارس را به محیطهای کسلکننده تبدیل کرده و شادابی را از دانشآموزان ما گرفته است. این عوامل میتوانند باعث سکوت، خاموشی و بیتفاوتی افراد نسبت به مسایل جامعه و گاهاً نارضایتی گردد که اگر این خواستهها و دغدغهها درست مدیریت نشوند باعث بروز مشکلات عدیدهای در جامعه خواهند شد.
انتهای پیام/