NayeGhalam | پایگاه خبری تحلیلی نای قلم ارومیه

یادداشت؛

پیشنهادهایی برای دست‌یابی به هویت قلمی و فکری مستقل

تاریخ انتشار: 1402/09/19 | 10:24

مهدی خلجی

1.برای آن‌که منظور خود را بهتر بفهمانید، نخست درباره‌ی آن‌چه بدیهی به نظرتان می‌آید پرسش کنید، و بکوشید پاسخی قانع‌کننده برای آن‌ بیابید.

2. پیش از آن‌که درباره‌ی ایده‌ای بنویسید، از خود بپرسید چرا باید کسی به خواندن نوشته‌ی شما ترغیب شود؟ این ایده چه نیازی را برمی‌آورد؟ چه جای خالی را پر می‌کند؟ چه ابهامی را می‌زداید؟ چه گرهی را می‌گشاید؟ یا دست‌کم، اگر هیچ کدام نیست، آیا خواندن آن می‌تواند به خواننده لذّتی ذهنی و روحی ببخشد؟ آیا خودتان فکر می‌کنید آن‌چه می‌نویسید ارزش زیبایی‌شناختی، ادبی یا معنوی خواهد داشت؟

3.تا جای ممکن شفاف و روشن بنویسید، و کلمات و ترکیبات غریب یا آرایه‌های ادبی نامعمول و نامفهوم را آگاهانه کنار بگذارید. اطمینان حاصل کنید که خواننده با یک بار خواندنِ متن شما آن را به خوبی درمی‌یابد و نیازی به برگشت مکرّر، و دوباره‌خوانی جملات و عبارات نخواهد داشت.

شفافیت مطلوب یعنی به اقتضای مقام و فراخور فهم مخاطب خود سخن گفتن.

4. برای دست یابی به تشخص ویژه‌ای برای خود در سبک و شکل نثر نباشید، و برای این هدف سعی تصنعی نورزید. تشخّص سبک‌ شناختی چیزی نیست که بتوان آن را با برنامه‌ریزی و اراده‌ی آگاهانه به دست آورد. تشخصّ سبک‌شناختی، خود، به نحوی طبیعی، شکل می‌گیرد، آن‌ هم طی مدّت مدید ممارست در نوشتن، و به طور نامحسوس و نرم‌ نرم. برای رسیدن به سبک شاخصی برای خود در نثر باید پشتکاری جدّی در خواندن و نوشتن داشت. با این همه، هیچ تضمینی نیست که هرگز به تشخّص مطلوب خود برسید.

در عین حال، نوشتن طبیعی مانند دیگران، بسیار بهتر از نوشتن تصنعی به رغم آنان است.

5. از خودتان کلمه نسازید، و تا جای ممکن در واژه‌سازی طبع خود را نیازمایید. در عوض، به جای جعل کلمات جدید، برای خلق جمله‌های بدیع بکوشید، بدون آن‌که نحو زبان فارسی را زیرپا گذاشته، و آشنازداییِ نابه جا کرده باشید.

6. غنای یک نثر - از جمله - به بیشترین بهره‌گیریِ آن از «فعل» وابسته است. تا جای ممکن افعال بیشتری را در متن خود به کار برید، و هم‌چنین، از افعال کمکی کمتر بهره بگیرید؛ در عوض، فعل‌ها را در دستگاه اشتقاق صرف کنید: مثلاً به جای «رقص کردن»، «رقصیدن» را به کار برید.

7. به جای توضیح، توصیف کنید. نگویید، نشان دهید.

8. چه در روایت کردن چه در بیان ایده و استدلال، آن‌چه را می‌گویید به تجربه‌ی زیسته‌ی خود پیوند زنید، و آن را به موقعیت (situation) خاص و جزئی ارتباط دهید. هرچه محتوای نوشته از circumstantiality بیشتری برخوردار باشد، و situational به نظر آید، خلّاقانه‌تر و قانع‌کننده‌تر می‌نماید. نوشته‌ی خود را با ارجاع به موقعیت فردی و وقایعی خاص به متنی خاص بدل کنید، و از شباهت آن با مضامین و درون‌مایه‌های نوشته‌های دیگران بکاهید.

9نوشته‌ی خود را با نوشته‌های مشابه مقایسه کنید، وجوه تمایز آن را با آفریده‌های دیگران بازشناسید، و قوت و ضعف آن‌ها را بسنجید. تنها در مقایسه است که می‌توانید به خصوصیات نوشتاری خود بیشتر پی ببرید، و برای بهبود آن از کژی‌ها و کاستی‌ها چاره بسازید.

10 . بکوشید تا نوشته‌تان تصویر نویسنده‌ای پرشور و شوق از شما در ذهن خواننده نقش زند، اما نه کسی که عقائدی جزمی و ذهنی متعصب دارد، و از شنیدن دقیق و توجه عمیق به دیدگاه مخالف خود ناتوان است. نویسنده‌ی ایده‌آل کسی است که نسبت به ایده‌ها و اندیشه‌ها شورمندی و اشتیاق نشان می‌دهد، بدون آن‌که به قضاوت‌های مشخصی غیرت و حسّاسیّت استثنایی داشته باشد.

11از صراحت در ابراز نظر خود نهراسید، و کمتر پشت نام و اعتبار و اقتدار کسی خود را پنهان کنید. نگاه و نگره‌ی دیگران را در نوشته‌ی خود بازتاب دهید، ولی با دید و دیدگاه خود آن‌ها را نیامیزید، و خواننده را دچار سرگردانی و آشفتگی درباره‌ی عقائد و افکار خود و موضوع نوشته‌تان ننمایید. از این که خلاف جریان بیندیشید و اندیشه‌تان را بیان کنید باکی نورزید. در عین حال، مخالف‌ خوانی کور و منطق‌ گریزانه را به عادت ثانوی و واکنش خودانگیخته‌ی خود بدل نسازید. از همرنگی غیرارادی با جماعت بپرهیزید، هم‌چنان‌که از نقیضه‌ پردازی و شاذّگویی مدام برای خودنمایی، جلوه‌آرایی، و آوازه‌خواهی. نه موافقت با دیگران هنری است، و نه مخالفت با آنان افتخاری. بر اساس عقل و منطق نظر دهید، نه برای خوشایند و خشم دیگران.

12. برای داشتن صدایی مستقل و شنیدنی برای خود از مشارکت قلمی در هر جدال و جنجال عمومی حذر کنید، و نیرو و نشاط نویسندگی خود را پای بلوایی همگانی تباه نگردانید. انگیزه‌ و رانه‌ی نوشتن باید از درون نویسنده برآید، و از تأثیر اغوای محیط و شرایط و جذابیت‌های فریبنده‌ی وقایعِ عوام‌پسند و توده‌گیر به دور بماند. نویسنده‌ی مقتدر اراده‌ی نوشتن‌اش مستقل است، و به خود او بازمی‌گردد. اصالت فکری و ابداع سخنورانه از استقلال شخصیت نویسنده برمی‌آید، با مقاومت نستوهانه‌ی او در برابر فریب «مُد روز»، و خویشتن‌داری در پذیرش و پیروی از پسند و ناپسند زمانه. خودآگاهی و خودنگری پیوسته و پایدار در پس هر کنش نوشتاری.

13. به جای درپیچیدن با افرادِ حتی سرشناس، با اندیشه‌ها و ایده‌های مهم و بنیادی کُشتی بگیرید. در هر زمینه‌ای با قوی‌ترین افکار در آن قلمرو دربیفتید. به عقائد سست و باورهای بی‌مبنا اعتنا نکنید. چیرگی و چابکی ذهنی و زبانی خود را هزینه‌ی انکار و ابطال آن‌چیزی نسازید که زحمتی در ردّ و طرد آن نیست. توانِ منطقی و توشِ بلاغی خود را به چالش‌های مدام بگیرید، تا سستی در آن نیرو نگیرد.

کاربرد این شگردها می‌تواند برای دست یابی به هویت قلمی و فکری مستقل سودمند باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظرات