لعیا نورانی زنوز/ در شرایط فعلی، خبرنگاری برای همه فعالان عرصه خبر و اطلاعرسانی چه زن باشی و چه مرد مصائب و مشکلات مشترکی دارد.
به طور کلی فقدان سازوکارهای صنفی، عدم احساس امنیت شغلی، ورود بدون ضابطه افراد به عرصه خبر، عدم منشور اخلاقی و ... منجر به عقبماندگی حرفهای شده است.
در این بین زنان از محرومیتهای بیشتری برخوردارند به طوری که محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی، مطلوب نبودن شرایط کاری، نبود فرصت برای ارتقای شغلی و محدود بودن حمایتهای جانبی مشکلات بانوان خبرنگار را مضاعف کرده است.
نکته قابل تامل اینکه به رغم تمام کاستیها و دشواریها، در دو دهه اخیر بانوان زیادی وارد حرفهی خبرنگاری شدهاند، با مشکلات این حرفه مدارا و از ترک این شغل خودداری میکنند تا طنین صدای مردم باشند.
در این گزارش بانوانی که سالیان سال براي گرفتن حقشان در این عرصه بسيار جنگيدهاند، از مشکلات خود میگویند، مشکلاتی که از گذشته بوده و هنوز هم ادامه دارد.
*خبرنگاری؛ بهترین و سختترین حرفهها
شهین بیدادرس از روزنامهنگاران باسابقه ارومیه است. او از سال 1378 در این عرصه فعالیت دارد. این روزنامهنگار میگوید: حرفه خبرنگاری را میتوان از جمله بهترین و سختترین حرفهها نامید .
اگر تاریخ روزنامهنگاری را ورق زده و سری به زندگی و فعالیتهای چندین دهه پبشکسوتان این حرفه بزنیم دنیای دیگری در برابرمان ترسیم میشود، دنیایی مملو از زیبایی، سختی، رنج، آشفتگی روحی و در کنار همه اینها شاهکارهای بینظیر و تاثیرگذار، چنانکه این آثار خلق شده مسیر زندگی بخشی از مردم جامعه را تغییر داده و حتی انسانهایی را از پای چوبه دار پایین کشیده و بیگناهی آنها را ثابت کرده است.
اگر با دقت در کارنامه فعالیت این بزرگان و به عبارتی بزرگان عرصه خبر و خبرنگاری نگاه کنیم آنچه به چشم میخورد تامل برانگیز و قابل تحسین است، آنها بیدلیل، بدون هدف، بیانگیزه و برای تفریح و تفنن وارد این حرفه مقدس نشدهاند آنها با عشق وعلاقه، به این حرفه وارد شده و آن را هدف والای خود قرار دادهاند و برای درخشیدن و قد برافراشتن در آن تمام رنجها را به جان خریدهاند. نه پشت رایانه نشسته و با تکیه بر رسم امروزی «کپی پیست» صفحات روزنامه و رسانه خود را پر کردهاند و نه این حرفه را وسیلهای برای تفریح و پلی برای رسیدن به پستی دیگر ساختهاند.
بزرگان این حرفه چه بسا برای تهیه یک گزارش هفتهها مسیری را طی کردهاند، پاهایشان تاول زده و به بستر بیماری افتادهاند اما دوباره بلند شده و خلق کردهاند.
اما در عصر و زمانه ما گویی نسل این بزرگان منقرض شده و جایشان را کسانی گرفتهاند که بدون هدف و بدون داشتن سواد کافی وارد این حرفه شده و چند صباحی را در رسانهها به گشت و گذار پرداخته و عاقبت راهی سازمان و یا مسیر دیگری شدهاند.
امروزه وضعیت به گونهایست که در هر نشست خبری و یا برنامهای با چهرههای جدیدی از بانوان خبرنگار آشنا میشویم که حضورشان موقتی بوده و تنها تعداد انگشتشماری این حرفه را با هدف و انگیزه انتخاب میکنند و به فعالیت خود ادامه میدهند، این اقلیت به دلیل علاقمندی به این حرفه مقدس و دانستن این نکته که با قلم و با این حرفه میتوان تحولی بزرگ در جامعه به وجود آورد و التیامبخش دردها شد با کمترین درآمد بالاترین و ارزشیترین کارها را انجام میدهند.
شاید نتوانید تصور هم کنید که بانوان خبرنگار با چه سختیها و تلخیها همراهند و بار سنگین مشکلات چه اندازه بر دوششان سنگینی میکند اما گویا آنها با وجود این مشکلات با این حرفه عجین شدهاند و امرار معاش خود را با همان اندک درآمد هماهنگ کردهاند.
در عین حال طیف مقابل نیز بانوانی هستند که بدون هدف و مطالعه مشغول فعالیت هستند چه بسا با وجود هزینههای سنگین همچنان ماندهاند اما نه به دلیل عشق به کار خبرنگاری بلکه پیدا کردن روزنه و راهی برای رسیدن به شغلی دیگر. گواه روشن بر این ادعا صحبتهای بانویی است که وقتی از او پرسیدم چند وقته وارد این حرفه شدی؟ به این حرفه علاقمند هستی؟ گفت «دانشجو هستم و تا پیدا کردن کار برای تفریح میآیم» حساب کردم چند بانوی خبرنگار با این تفکر در وادی مطبوعات استان روزگار میگذارنند و آیا این بیحرمتی به شان و جایگاه این حرفه مقدس نیست؟ آیا نباید خبرنگار از خبرنگارنما باز شناشناسنده شود؟ آیا این طیف گسترده بانوان که تعدادشان هر روز بیشتر میشود اهانت به طیف حداقلی که حتی برای امرار معاش و اداره زندگی خود نه تنها عاشقانه در این حرفه کار میکنند بلکه تمام سختیها را به جان میخرند، نیست؟
اما شاید پرسیده شود چرا خبرنگاران واقعی با وجود مشکلات مختلف همچنان سختیهای این حرفه را تحمل میکنند؟ باید گفت این طیف با هدف، انگیزه و عشق وارد این کار شدهاند و به عبارتی وابسته به آن شدهاند بنابراین امرار معاش آنها نیز وابسته به این حرفه است و باید در شرایط سخت کنونی که تنها نفس کشیدن رایگان است درآمد خود را تنها برای خرید حداقلهای زندگی هزینه کنند و از کنار وسایل دیگر علیرغم میل باطنیشان با بیتفاوتی بگذرند چون هیچ مطابقتی بین درآمد و قیمتهای وسایل دلخواه آنها نیست و این رنج بزرگی است که تحمل میکنند.
بانوان خبرنگار چه بسا برای جدا نشدن از حرفه مورد علاقه خود و ادامه در آن مسیر، فعالیت در چندین رسانه را انتخاب میکنند تا شاید هم خانواده خود را اداره کرده و هم از مسیر خود باز نمانند ولی فعالیت آنها در رسانههای مختلف بطور همزمان برای اداره زندگی هم مشکلات عدیدهای دارد و چه بسا برخی از خبرنگاران با وجود تلاش شبانه روزی دست خالی میمانند و درد دیگری بر دردشان افزوده میشود.
بدون تردید زمانی شاهد التیام یافتن زخمهای پنهان خبرنگاران و خلق آثار بینظیر خواهیم شد که خبرنگاران واقعی شناخته شوند، جامعه به حرفه مقدس خبرنگاری ارج نهد و طبق قانون حق و حقوق آنها پرداخت شود. فراموش نکنیم نوشتن و دنبال سوژه رفتن روحیه و فکر آزاد میطلبد ذهنی که با هزار مشکل دست و پنجه نرم کند علیرغم دارا بودن بالاترین توان قادر به خلق بهترین اثر و انعکاس درد جامعه نخواهد بود گرچه رسیدن چنین روزی بعید است زیرا در طول سالیان متمادی در شهر و استان خود ندیدم در روز خبرنگار و یا در آستانه آن حداقل بنری در سطح شهر نصب شده و در آن یادی از مقام خبرنگار شود ولی برای آمدن چند شعبده باز سراسر شهر پر میشود از بنرهای خوش آمدگویی. بنابراین وقتی در جامعهای از حداقلها دریغ میکنند بانوان خبرنگار نمیتوانند فردای زیبایی را برای خود تصور کنند.
روز خبرنگار نزدیک می شود ای کاش فارغ از حرفهای کلیشهای، تجلیلهای تحمیلی، برگزاری مراسمهای خشک و بی روح و بزرگنمایی برخی افراد، متولیان امر اندکی تامل و قبول کنند زندگی آرام و داشتن درآمد مناسب حق خبرنگار است چون خبرنگار نماینده افکار عمومی است و بیاحترامی به او بیاحترامی به افکار عمومی است.
*تنگنظری جامعه نسبت به بانوان خبرنگار
طاهره نویدآرین دیگر بانوی روزنامهنگار پیشکسوت نیز معتقد است: از سال ۱۳۷۶ که وارد حرفه خبرنگاری شدم سختیهای این کار را به مرور در کنار خوشیها ، شادیها و هیجانات آن تجربه کردم ولی این سختیها به علت علاقه به شغلی که داشتم نتوانست مانعی برای عقبنشینی از هدف پیشبینی شدهام باشد.
دستمزد پایین، ماموریتهای پرمخاطره و خارج از شهر، سنگاندازی برخی هم صنفیهای خود بنده ضایع شدن حق و حقوق از طرف کارفرمایان، فرزندداری و امورات بسیار ریز و درشت خانوادگی برای يک بانوی خبرنگار و .... چالشهایی بود که سالها با آن دست و پنجه نرم کردم ولی باز به علت علاقهام نتوانستم از این حرفه چشمپوشی کنم.
به طور کلی عدم احساس امنیت شغلی، میزان درآمد حداقلی نسبت به سختی کار، عدم عدالت جنسیتی در شغل خبرنگاری، خلاء حمایتی از جانب قانون مطبوعات از جمله مهمترین دغدغههایی بوده که بعد از گذشت ۲۵ سال کار حرفهای به عنوان یک زن بیشتر با آنها دست و پنجه نرم کردهام البته باید گفت بانوان در این شغل از محرومیتهای بیشتری برخوردارند.
باید گفت شرایط فرهنگی و اجتماعی محدودیتهایی را در خانواده و جامعه برای بانوان رقم زده که وقتی به دنبال یک انتقاد یا افشاگری، یک زن خبرنگار تحت فشار قرار میگیرد یا از او بیدلیل و با هدف ترساندن و خودداری از انتقاد، شکایت میشود فشارها روی او بیشتر از شرایطی است که با یک خبرنگار مرد خواهد بود.
اما علت مهمی که با این دستمزدهای حداقلی تسلیم و عقبنشینی نمیکنند را شاید در توقعات کم بانوان بتوان خلاصه کرد و این که آنها مثل مردان مدیر اصلی و تامین کننده نیازهای اقتصادی خانواده نیستند. البته سایر فاکتورها از جمله شرایط جذب و استخدام سخت در سایر ادارات و ...را هم نباید نادیده گرفت.
حمایتها میتواند یکی از عوامل استمرار حضور باشد ولی پشتکار، علاقه و پذیرش از سوی خانواده در راس تمام این عوامل است چرا که سختی کار در حدی است که در صورت عدم حمایت و پذیرش میتواند به متلاشی شدن خانواده هم منجر شود.
جامعه خبری متاسفانه بعد گذشت سالها همچنان نسبت به حضور زنان با تنگنظری برخورد میکند و این موضوع را به راحتی میتوان در همه جا مشاهده کرد.
*معضل نگاه پدرسالاری حاکم بر روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه
(س-س) یکی از بانوانی است که در دهه 70 در عرصه خبرنگاری فعالیت کرد اما به دلیل مخالفت خانواده مجبور به ترک این حرفه میشود، این بانوی شاغل از تجربیات خود میگوید: آسیبهایی که زنان خبرنگار در طول عمر کاری خود با آن مواجه هستند به مراتب بیشتر از مردان است، یک زن خبرنگار متأهل هم همسر است و وظیفه شوهرداری دارد، هم مادر است و وظیفه مادری را باید به نحو احسن انجام دهد، هم بانوی خانه است باید به کارهای منزل رسیدگی کند و هم خبرنگار است...
نگاه پدرسالاری حاکم بر روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه، مشخص نبودن برنامه زمانی کاری و همچنین نبود نظم کاری در این شغل از جمله مسائلی هستند که زنان خبرنگار را بیشتر از مردان تحت تاثیر قرار میدهد. این شرایط تنها در صورتی قابل تحمل و پذیرش است که طرف مقابل نیز خبرنگار باشد تا بتواند درک و احترام متقابل به ساعتهای نامنظم کاری و مسافتهای جغرافیایی که برای پوشش خبر برعهده دارد، داشته باشد در غیر اینصورت یا مجبور به ترک این حرفه میشود مثل خود من و یا این شرایط استرس و فشار روانی مضاعف به خانمها وارد میکند.
حرفهی خبرنگاری جایگاه تعریف شدهای دارد او چشم بیدار، زبان پرسشگر، ذهن جستوجوگر و دیدبان نظام اجتماعی است اما آیا این جایگاه در جامعه حفظ شده است؟ پاسخ را شما بهتر از همه میدانید که اینطور نیست چرا که ورود بیرویه افراد فاقد مشخصههای اولیه خبرنگاری به این عرصه باعث نزول جایگاه این حرفه مقدس شده است.
در دورانی که ما فعالیت خبرنگاری میکردیم، برخی از مدیران رسانهها در وارد کردن افراد به حوزه رسانه و اطلاعرسانی چارچوبها و استانداردها را لحاظ نمیکردند و منشاء اصلی ورود افراد بدون گزینش و صلاحیت، نبود نظارت یا حساسیت کافی از سوی برخی مدیران رسانهها بود که همین ورود بیحد و حساب موجب تحمیل هزینههای سنگین مادی و معنوی به خانواده رسانه شد و آنطور که شنیدهها حاکیست در حال حاضر نیز این وضعیت حاکم است.
نباید از این واقعیت غافل شد که حل بسیاری از مشکلات و در نتیجه تقویت آموزش و ارتقای کیفی رسانهها نیازمند توجه به اقتصاد رسانه است و در این صورت است که میتوان به بهترین شکل فضای حرفهای را برای اصحاب رسانه فراهم کرد اما نباید به دلیل مشکلات اقتصادی به جایگاه کسانی که برای رسالت واقعی قلم وارد این حرفه شدهاند، دغدغهی آنها رسانه است و از جنس رسانه هستند، لطمه وارد شود، این بسیار برای ما زجرآور و دردناک بود که برخی از مدیران مسئولان برای دلخوشی به نیروی آگهیبگیر که اکثرا از بانوان بودند و هستند لفظ سردبیری یا خبرنگاری میداد. سردبیری، خبرنگاری و امور بازرگانی هر کدام شرایط کاری خود را دارند و شایسته نیست تداخلی در وظایف آنها صورت گیرد چرا که این سبب تغییر نگاهها به مطبوعات و رسانهها میشود.
* معضل ورود بانوان کمتجربه به حرفه خبرنگاری
مریم رسولی مدیرمسوول هفتهنامه خط مردم نیز معتقد است: نیاز به اشتغال در بین زنان صرفا جنبه مادی نداشته و عموما، زنان درآمد دوم خانواده را فراهم میکنند و از خانواده برای فراهم کردن موارد غیرضروری حمایت میکنند.
با توجه به توسعه روابط اجتماعی در جوامع، زنان نیز تمایل بیشتری دارند در مناسبات اجتماعی مشارکت داشته و چه بسا در کنار این مشارکت اجتماعی تمایل به کسب درآمد و استقلال مادی نیز داشته باشند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه ورود به حرفه و شغل خبرنگاری بدون گزینش و مصاحبه بوده، همچنین در سالهای اخیر به دلیل سست بودن بنیه اقتصادی رسانهها، افراد باتجربه در این عرصه کمتر به کارگیری شدهاند تا صاحبان رسانهها حقوق و مزایای کم تری به کارکنان بدهند؛ لذا به کارگیری افراد کم تجربه در رسانهها بیشتر شده است که این موضوعات دست به دست هم داده تا شاهد ورود هر چه بیشتر بانوان کم تجربه به این حرفه باشیم به طوری که اغلب زنانی که وارد این عرصه میشوند با سختی و مصائب این حرفه آشنا نبوده و چه بسا بعد از مدت زمان کوتاهی عطای کار را به لقای آن بخشیده و با این حرفه خداحافظی میکنند.
از سوی دیگر، حمایت خاص و چشمگیری از رسانه و خبرنگاران انجام نمیشود که عامل بقای زنان در عرصه روزنامهنگاری باشد ولی در سالهای اخیر شاهد مشارکت زنان در زمینههای مختلف اجتماعی سیاسی و فرهنگی هستیم.
با توجه به اینکه از نظر اقتصادی و اطلاع از قوانین کار، اشتغال زنان در تمام عرصهها نسبت به اشتغال مردان کم دردسر بوده و معمولا بانوان حاضر هستند با کمترین حقوق و مزایا مشغول به کار باشند، از این رو استقبال از اشتغال بانوان در تمام عرصهها نه تنها در عرصه رسانه بیش از پیش است.
خبرنگاری یکی از مشاغل سخت، پراسترس و پرتنش است، وقتی بانوان با وجود فشارهای روحی، اجتماعی و خانوادگی که جامعه بر آنها تحمیل کرده است، شغل خبرنگاری را برای خود انتخاب و دشواریهای مضاعفی را تحمل میکنند تا وسعت دیدی روبهروی چشم جامعه بگشایند و به دنبال کشف حقیقت باشند، بارقه امیدی است که اگر با قدردانی همگان از زحمات آنها همراه باشد، میتواند تحمل دشواریهای پیشروی آنان را آسان کند.
انتهای پیام/