لعیا نورانی زنوز/ سقوط بالگرد حامل سید ابراهیم رئیسی و همراهانش و متعاقب آن اعلام شهادت آنان در روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه با واکنشهای متعددی همراه شد. بخشی از این واکنشها به شکل رسمی و از سوی مقامهای داخل و خارج از کشور مطرح شد و بخشی دیگر نیز شامل سوالات مردم درباره علت وقوع حادثه بود و اینکه آیا شرایط جوی برای بلند شدن بالگرد و سلامت بودن بالگرد بررسی شده بود؟ چه کسانی در تیم برنامهریزی سفر کوتاهی کردهاند؟ و...
شیوه اطلاع رسانی، تایید و تکذیبهای بسیار در منابع داخلی و تناقض در گفته مسوولان باعث شد دامنه ابهامات گستردهتر شود و تا امروز نیز سوالات بسیاری بی پاسخ ماندهاند.
سالهاست این نوع خبررسانی در بحرانها و حوادث مختلف مورد انتقاد است و اگر سیاست را به عنوان هنر متقاعدسازی و اقناع افکار عمومی تعریف کنیم طی دهههای گذشته شاهد کاهش هنر متقاعدسازی و کاهش اعتماد به نهادهای سیاسی هستیم.
این یک روند نگرانکننده است که باید معکوس شود، اما چگونه؟ صداقت و شفافیت نقش اساسی در بازسازی اعتماد دارند و دولتمردان باید تعهد تزلزلناپذیری به صداقت و شفافیت نشان دهند.
راستگو بودن فقط از نظر اخلاقی درست نیست؛ این یک ضرورت استراتژیک و یک فضیلت حیاتی است بنابراین در عصر شک و تردید فزاینده، صداقت لنگری است که حاکمیت را ثابت نگه میدارد.
شفافیت نیز به همان اندازه حیاتی است چراکه به آحاد مردم دریچهای به فرآیند تصمیمگیری میدهد و آنها را قادر میسازد تا منطق پشت سیاستها و محدودیتها را درک کنند. وقتی دولتمردان و سیاستمداران شفاف هستند از شهروندان دعوت میکنند تا عمیقتر در روند امور مشارکت کنند و این باعث تقویت دموکراسی میشود.
اشتباهات و شکستها اجتنابناپذیر هستند اما این پاسخ است که مهم است. مسوول و سیاستمداری که فاش میکند، توضیح میدهد و وقتی اشتباه میکند اعتراف میکند، انعطافپذیری را تقویت میکند و در فقدان صداقت و شفافیت است که اعتماد از بین میرود و در نتیجه هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود. لذا پربیراه نیست اگر ادعا کنیم که صداقت و شفافیت کلید بازسازی اعتماد در سیاست است.
پس بیایید همه به صداقت و شفافیت متعهد باشیم که در تلاش برای بازسازی اعتماد در سیاست هستیم.
انتهای پیام/