محمدمهدی سیدناصری/کودکان خالق زیباترین احساسها و عشقها، برکت زندگی و سرمایههای آیندهی جامعه به شمار میروند. آنها برای رشد و بالندگی خود، نیازمند حقوقی هستند که باید همگان در نظر بگیرند. کودک کار به نوعی شهروند است و قشری جدا از شهروند نیست. کودک کار به عنوان یک انسان، دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسانها است. حقوقی که از آنها به عنوان حقوق بشر یاد میشود، حقوقی همچون؛ حق بر آموزش، حق بر شنیده شدن، حق بر داشتن غذا، حق بر زیستن، حق بر آشامیدن آب سالم، حق بر بازی و تفریح، حق آزادی بیان، حق برخورداری از صلح و…
کودک کار، به نوعی شهروند است و گروهی جدا از شهروندان دیگر نیست. حق برخورداری و رعایت کرامت انسانی ایجاب میکند محل زیست کودک کار، محلی برای سکونت درخور شأن و کرامت انسانی باشد، کودککاری که درگیر فقدان سرپناه، تغذیه مناسب، آب آشامیدنی و محیط زیست سالم است و با فقر، کارنامناسب و بهرهکشی و استثمار، بازماندگی از تحصیل، بدسرپرستی و محرومیت از فراغت و سرگرمی دستوپنجه نرم میکند، از حقوق دیگر خود بهعنوان یک شهروند بازمیماند. کودک کار به کودکی گفته میشود که به واسطه فقر، مشکلات اقتصادی، فرهنگی یا توسط باند و مافیا به مدت طولانی ومستمر به کار گرفته میشود.
کودکان کار معمولا در معرض آسیبهای جسمی، روحی، روانی و اجتماعی قرار دارند. از تحصیل محروم هستند و به نیازهای کودکی آنان توجهی نمیشود. همچنین خطرات زیادی آنها را تهدید میکند. دنیایی که میتوانست تنها به کمکهای سادهی کودکانه کودکان کار، در محیط امن خانواده محدود شود، از کودک کار، کارهای سختی طلب میکند که هرگز در تاب وتوان دستهای کودکانهشان نیست. کارهایی دشوار، با پرداختهایی ناچیز، که در مقابل، کودکیشان را از آنها میدزدد و به رشد جسمی و ذهنی آنها، آسیب میرساند.
آیا تا بحال فکر کردهایم که بزرگترین چالشهای کودکان کار در عصر تکنولوژی چیست؟
در وهلهی اول: کودکان اثرپذیرترین، انعطافپذیرترین و در عین حال آسیبپذیرترین گروه جامعه انسانی میباشند، آنها پتانسیل قابل توجهی برای یادگیری دارند و آنچه فرد در کودکی یاد میگیرد، دارای اثری بلند مدت در طول حیات اوست. باتوجه به تحقیقات انجام شده، بالاترین نرخ بازگشت سرمایه آموزشی در میان گروههای سنی مختلف، مربوط به سرمایهگذاری آموزشی برای کودکان میباشد. محرومیت از آموزش بزرگترین معضل کودکان کار است؛ چرا که منجر به شکلگیری چرخهی «کودکان کار امروز، کودکان کار فردا را تولید میکند» میگردد.
در وهلهی دوم: بزرگترین آسیب روانی که کودکان کار با آن مواجه هستند این است که به خودشان احساس افتخار نمیکنند و همیشه احساس تکلیف و وظیفه دارند. کودکان کار احساس تعلق به جامعه ندارند کسی که احساس تعلق به جامعه نداشته باشد نه تنها کمکی به جامعه نمیکند بلکه احساس میکند باید تا میتواند عناصر جامعه را نابود کند و کاملا بیتفاوت است.
حقوق شهروندی به چه معناست؟
بهطور کلی حقوق شهروندی را میتوان به مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه شهری تعریف کرد. حقوق شهروندی جز حقوق ذاتی و فطری انسانهاست. همچنین این حقوق غیر قابل انتقال و تجزیهناپذیر است، به این صورت که عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگرند. حال این حقوق شهروندی به چه افرادی تعلق میگیرد؟
در پاسخ به این سوال میبایست به بیان مفهوم شهروند بپردازیم. بنابر باور برخی صاحبنظران، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و به مسئولیت خویش در قبال جامعه عمل کنند به «شهروند» ارتقا مییابند. نکته قابل توجه این است که حقوق شهروندی به افرادی تعلق مییابد که «تابعیت» یک کشور داشته باشند. همچنین باید افزود که حقوق شهروندی، به تابعان یک کشور فارغ از رنگ، قومیت، نژاد، دین و طبقهشان تعلق مییابد.
همانطور که قبلا بدان اشاره شد؛ کودک کار به نوعی شهروند است و قشری جدا از شهروند نیست. حق بر کرامت انسانی ایجاب میکند محل زیست کودک کار، محلی برای سکونت درخور شأن و کرامت انسانی باشد، کودک کاریکه درگیر فقدان سرپناه، تغذیه مناسب، آب آشامیدنی و محیط زیست سالم است و با فقر، کارنامناسب و بهرهکشی و استثمار، بازماندگی از تحصیل، بدسرپرستی و محرومیت از فراغت و سرگرمی دستوپنجه نرم میکند، از حقوق دیگر خود بهعنوان یک شهروند باز میماند.
پدیده کودکان خیابانی، مسألهای زیستی روانی و اجتماعی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران به نگرانی جدی تبدیل شده است. با توجه به روند کنونی تحولهای اجتماعی ایران، دگرگونی در ساخت و کارکرد خانواده و رونده فزاینده مسائل و آسیبهای اجتماعی کشور در دهه آینده، گسترش فزاینده این پدیده در آینده امری قابل پیش بینی است. گذر از دوره کودکی و نوجوانی و ورود به دنیای بزرگسالی، سرآغاز دور جدیدی از مشکلات این کودکان است؛ آنها که هیچ آموزشی برای کسب درآمد، مدیریت زندگی و حضور اجتماعی ندیدهاند، با انبوهی از مشکلات جدید روبرو خواهند بود. کماکان پس از گذشت بیست سال از پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۱۹۸۹ میلادی، نسل جدیدی از کودکان کار در حال بروز هستند؛ کودکانی که خشمگینتر و طلبکارتر از گذشته شدهاند و این شروع همان راهی است که به سمت خشونت، بزهکاری و گنگهای خلافکاری و. . میانجامد؛ راهی که اگر راهکاری بلندمدت با بسترسازی مناسب در برابر آن در نظر گرفته نشود، باید شاهد افزایش روزافزون همین خشونتها و دزدیهایی باشیم که تصاویرشان اخیراً در شبکههای اجتماعی غوغایی به پا کرده و موجب هراس در دل هموطنان عزیزمان شده است.
مطالعات جرمشناسی نشان میدهدکه اغلبِ مجرمان و بزهکاران، کودکی پرآسیبی را پشت سر گذاشتهاند. در واقع میتوان گفت؛ آسیبهای اجتماعی امروز، حاصل بیتوجهی به کودکانِ در معرض آسیب دیروز بوده است.
کار کودک از جمله مصادیق قدیمی نقض حقوق بشر است و واقعیات دردناک زندگی این افراد بیپناه موجب شد تا از دهه آخر قرن پیشین، حقوق کودک و سپس کار وی، مورد توجه جامعه بینالمللی قرار گیرد. کار کودک پدیدهای است که در جهان امروز به هیچ عنوان قابل پذیرش نمیباشد، به این دلیل که کار کودک، کودکان را از دوران کودکی خود از جایگاه انسانی آنها محروم میسازد و برای رشد فیزیکی و روانی آنها زیانآور است.
آیا تا به امروز به این که کودکان کار نیز حقوقی دارند و باید به حقوقشان احترام گذاشت اندیشیدهایم؟
در جواب میبایست گفت: بله کودک کار به عنوان یک انسان، دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسانها است. حقوقی که از آنها به عنوان حقوق بشر یاد میشود، حقوقی همچون؛ حق بر آموزش، حق بر شنیده شدن، حق بر داشتن غذا، حق بر زیستن، حق بر آشامیدن آب سالم، حق بر بازی و تفریح، حق آزادی بیان، حق برخورداری از صلح و… کودکی رؤیا نیست و حق با کودکان است، یادمان باشد که آینده را انسانهایی میسازند که «امروز» کودکاند، کودکان ما «امروز» نیاز دارند که خوب زندگی کنند و به حقوقشان احترام گذاشته شود. نیافتن فرصت کودکی، بزرگترین ظلم و غمانگیزترین اتفاقی است که برای کودکان کار رخ میدهد. کودکانی که بازیشان، پشت چراغ قرمز، دویدن میان خودروها و اطراف کورههاست، صیانت از مصالح عالیه کودکان کار، مهمترین مبنای حقوق کودک است؛ مبنایی برای تثبیت حق کودکان کار که این خود از مهمترین اهدافِ نظام حقوق بینالملل کودکان است.
انتهای پیام/