دکتر رضا مقدسی/ چندین دهه است که جوانان این سرزمین هر سال در آزمونی سخت و نفسگیر به نام کنکور شرکت می کنند تا توان علمی و شاید شانس خود را برای ورود به دانشگاه های ملی بیازمایند.
با توجه به محدودیتهای برخی رشتهها (به ویژه رشتههای پزشکی)، شرایط اقتصادی و اجتماعی برخی مشاغل در جامعه ایران و در سطح بینالمللی و مدیریت بی نقص مافیای کنکور، رقابت بسیار فشرده ای در کنکور شکل گرفته است. به دلیل استقبال شدید دانش آموزان از رشته تجربی، شاید نفس گیرترین کنکورها در دهة ۹۰ و در قرن جدید برگزار می شود.
به نظر میرسد اکثریت شرکتکنندگان با رؤیای پزشک شدن و پول دار شدن یا کسب جایگاه اجتماعی مطلوب تر در کنکور تجربی شرکت میکنند و شاید رویای خدمت به خلق خدا! به هر حال قابل احترام می باشند.
متاسفانه، خیل عظیمی از این طفلکان، ناکامان ابدی دهه 90 نیز هستند، چرا که فقط پنج درصد دانشآموزان می توانند به این رؤیای صادقه خود و خانواده هایشان جامة عمل بپوشانند و سایرین راهی دیار غربت می شوند و یا ...
و اما کاسبان کنکور از این آب گل آلود تا توانسته اند، ماهی گرفته اند، شاه ماهی صید کردهاند. آن ها هر سال با تبلیغات وسیع رسانه ای از صدا و سیمای ملی تا مدارس دولتی سرتاسر کشور، همه دانش آموزانِ جویای نام و نان را تا مرز موفقیت می بردند. تا مرز پزشک شدن، تا مرز قبولی صددرصدی در رشته دلخواه. سپس، در آزمونی نفس گیر آنها را چنان بر زمین می کوبند که صدای آن نسل ها در گوش زمان خواهد پیچید.
بررسیهای آماری نشان می دهند اکثر دانش آموزان بعد از شرکت در آزمونهای کنکور بر ناتوانی و بی عرضگی خود در کسب علم و دانش صحه گذاشته اند. زیرا، بیش از 50 درصد شرکتکنندگان در آزمونهای کنکور، معمولاً نمرهای درحد صفر تا منفی 33 (33-) کسب می کنند. در حالی که اغلب آنها مهارت ها و استعدادهای بالقوه زیادی دارند که در آموزش و پرورشِ ملی شناسائی نمی شوند.
البته باز ناقوسی دیگر، مشاورهای دیگر، برخاستن و مجدداً به زمین کوبیده شدن. این داستان تراژیک تکراری خیلی از جوانان برومند چند دهة اخیر ایران ماست و عقده ای که هیچ گاه درمان نخواهد شد. کنکور چه ها که بر سر فرزندان مظلوم و معصوم این سرزمین وارد نکرده است. باید به سراغ ناکامان کنکور برویم تا عمق فاجعه را دریابیم و گرنه ....
و اکنون آغاز قرن ۱۵ شمسی است، قرن 21. عصر فن آوری اطلاعات و ارتباطات، مهندسی ژن، علوم شناختی، هوش مصنوعی، کریسپر (ویرایش ژنی)، عصر فضا و جیمزوب و ...
تعداد دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی ایران به عدد ۳۰۰۰ نزدیک و نزدیک تر می شود. یعنی برای هر شرکت کننده کنکور سراسری چندین صندلی در دانشگاهها وجود دارد و البته مافیای پزشکی و کاسبان کنکور و... کماکان بر شیپور موفقیت می دمند و بر طبل کنکور می کوبند. ولی دریغ از تاثیر این همه دانشگاه و امکانات در تولید کیفی علم، حل مشکلات هوا، آب و انرژی و بهداشت و افزایش تولیدات صنعتی ملی. دانشگاه های ما صد ساله شده اند. ولی تاکنون 10 مسئله اساسی مملکت را حل نکرده اند، ولی جهان مسیر دیگری می رود و البته منتظر ما نمانده است. معیارهای موفقیت و شاید خوشبختی نیز عوض شده است.
حالا، باید جوانان ما بدانند که یگانه راه خوشبختی، پزشک شدن نیست، هرچند که این حرفه بسیار مقدس و شریف است. ولی تحصیل در رشته پزشکی، نه برای همه امکانپذیر است و نه معادل پول دار شدن و خوشبخت شدن. به گمانم، مثلث پزشکی، پول و خوشبختی در حال از هم پاشیدن است. باید مثلثی دیگر رسم کرد! و البته پولدار شدن به هر قیمتی نیز پسندیده نیست.
حالا دیگر جوانان ما باید بدانند (و شاید می دانند) که باید به دنبال رشته و حرفه ای بروند که آن را دوست دارند و با علایق و استعدادهای آنها هم خوانی دارد. روانشناسان اعتقاد دارند که بیش از سی نوع هوش وجود دارد که فقط چند مورد از آنها در کنکور سنجیده میشود. هر جوانی حداقل در پنج زمینه نابغه است. استعداد و نبوغ خود را کشف و دنبال کنید. راز خوشبختی و موفقیت همین است.
امیدوارم جوانان برومند ما بدانند که راه خوشبختی در این دنیا از دانشگاه نمی گذرد. دانشگاه برای افراد دوستدار علم و پژوهش است و البته، کدام دانشگاه و کدام رشته، جای بحث فراوان دارد و این که فقط یک راه خوشبختی وجود ندارد، بلکه هزاران راه برای خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی وجود دارد. شاید به تعداد آدمها، راه برای سعادت و خوشبختی وجود دارد. البته، نیکوست که ابتدا مفهوم سعادت و خوشبختی را از نگاه خود و دیگران جست و جو کنید و این که مفهوم واقعی سعادت و خوشبختی چیست؟
امیدوارم، جوانان عزیز کنکوری، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاه را بر اساس استعداد و علایق خود انجام دهند و تلاش کنند در آینده ایران عزیز، باری از دوش میهن بردارند، به میهن خود، به سان خانواده، عشق بورزند و در دوران بسیار حساس فعلی تنهایش نگذارند.
ورود به دانشگاه پایان کار نیست، آغاز راه است، راهی که پیشرفت در آن نیاز به تلاش و پشتکار دارد، نیاز به علم و هوشمندی دارد و البته وطنِ خوب و پیشرفته، ساختنی است، نه یافتنی. اگر ایران را تنها بگذاریم، در آینده حرفی برای گفتن نداریم.
انتهای پیام/