شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
️رضا رحمانی وزیر «صمت» دولت اسبق، آخرین استانداری بود که از هیات دولت چهاردهم مأموریت گرفت تا در کسوت استاندار آذربایجانغربی، سکان مدیریت این خطه پهناور و حساس را در دست گیرد. آخرین و مهمترین فرستاده برای استان تقریباً آخر در همه شاخصهای توسعه!
نگارنده بهعنوان یک فعال رسانهای و اجتماعی و با رصد وضعیت موجود استان که حاصل سوءمدیریت مزمن چند دهساله است موارد زیر را که میتواند بخشی از نیازهای موجود استان باشد از استاندار و سایر مدیران مطالبه میکند:
اول: سهمخواهی ستادهای انتخاباتی طبیعی است اما نباید عرصه مدیریت منابع انسانی و انتصابات مدیران، میدان خواست و اجابت «صرفاً» ستادهای انتخاباتی باشد!
دوم: تقلیل فساد مالی و اختلاسهای انجامشده در حوزههایی چون شهرداری، مدرسهسازی، منابع و مراتع طبیعی و غیره تهدیدی بزرگ برای سلامت اداری استان است؛ تدبیری ضربتی باید اندیشید.
سوم: استان بیش از هر چیزی به «نهضت مدرسهسازی» نیاز دارد؛ مدرسه زیرساخت هرگونه توسعه و پیشرفت متوازن در دنیاست.
چهارم: راههای استان شریان حیاتی سه و نیم میلیون ساکن آن و مسیر دستیابی به بازارهای داخلی و جهانی و کشورهای همسایه است و آبروی کشور؛ افسوس که در رتبههای آخریم!
پنجم: اکثریت جامعه رسانهای استان مظلوم است و زحمتکش اما اقلیتی در پوشش رسانه مشغول جریانسازی کاذب، سهمخواهی، گلآلود کردن فضا و افزودن شکافهای مختلف قومی و اتنتیکی بهعنوان یک پروژه مالی؛ اسیر آنها نشوید!
ششم: وضعیت شاخص فلاکت و درآمد سرانه استان نشاندهنده جایگاه ۳ استان مانده به آخر کشور است؛ تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل! آمارسازان را رسوا کنید!
هفتم: گرچه استان ما کشاورزی است اما آب کم است و باید صنعتی و تجاری شود و چه ظرفیتی بهتر از مرزها، گذرگاهها و گمرکات بزرگ آن که در کشور بینظیر است؛ لطفاً رونق را به تجارت در گذرگاهها و معابر مرزی برگردانید و معابر بیشتری برای اینمنظور بگشایید.
هشتم: صنایعی بزرگ چون فولاد و امثالهم به دلیل فقدان نقدینگی و بدهی و ... در استان تعطیل است و ظاهراً درصد زیادی از کارخانههای استان هم راکد یا نیمه فعالاند؛ تلاش کنید آنها را به چرخه کار بازگردانید و از افتتاح و کلنگزنی کارخانههای جدید فعلاً دوری کنید. ۸۳۵ طرح تولیدی فقط در شهرکهای صنعتی به مرحله بهرهبرداری نرسیده است!
نهم: توزیع امکانات پزشکی در چند دهه اخیر نامتوازن و متمرکز بر مرکز و شمال استان بوده، چه شهرستانهایی که حتی یک سیتیاسکن ساده هم ندارند! لطفاً نقشه آمایش جامع سلامت در استان را مطالبه کنید و به این وضعیت نابسامان که سبب هجوم هرروزه بیماران از شهرستانها به ارومیه است خاتمه دهید! ترافیک و تصادف و مرگ هم کمتر خواهد شد.
دهم: استان متنوع است به لحاظ جمعیتی، اتنیکی و مذهبی و مدیریت این تنوع، عقلانیت بسیار میطلبد؛ لطفاً اسیر تفکرات احساسی برخی جریانات نشوید و همانگونه که از شما بهعنوان یک مدیر «تراز ملی» انتظار میرود این تنوع را مدیریت کنید و «تعادل»، «شایستهسالاری» و «ثبات» را به ساختار اجرایی استان برگردانید.
یازدهم: رسانههای مرکز، نماینده کل استان نیستند مواظب باشید شما و روابط عمومی و مشاوران رسانهای شما اسیر جریانسازی و داوری و «زندهباد و مرده باد» برخی از آنها نشوند. دهنبینی و اسیر حواشی رسانهای بودن، پاشنه آشیل بسیاری از مدیران قبلی استان بوده.
دوازدهم: انتخابات شورا نزدیک است و ایبسا انتخابات میاندورهای مجلس در حوزه نقده و اشنویه؛ انتظار این است این ۲ رویداد ملی که میتوانند پاشنه آشیل وفاق و وحدت مردمان استان باشند را با کیاست و دوراندیشی مدیریت نمایید. اینجا حتی انتخابات نظام مهندسی را هم قومی میکنند! اقتصاد مهم است اما بدون بسترسازی فرهنگی، اقتصاد ره بهجایی نخواهد برد.
سیزدهم: مسئولان در استانهایی با وضعیت آذربایجانغربی موفق نخواهند شد مگر اینکه افکار عمومی را بهدرستی مدیریت کنند و این مهم بدون وجود و احیای ادارهکل روابطعمومی و اطلاعرسانی در استانداری و به کار گماشتن افراد باتجربه و خبره و بهدور از گرایشهای قومی امکانپذیر نیست.
چهاردهم: زمینخواری، کوهخواری و حتی جنگلخواری از بزرگ مشکلات بسیاری از مناطق استان بالأخص همین ارومیه، سردشت، مهاباد، اشنویه و امثالهم است انتظار این است حساسیت ویژهای برای چاره این مشکل بزرگ داشته باشید.
پانزدهم؛ سرمایهگذاری دوای درد ماست، چه سرمایهها که با برچسب قومی از این استان بار سفر بستند!
شانزدهم: اما دریاچه، دریاچه و دیگر هیچ! آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است؛ فقط خدا میتواند!
انتهای پیام/