مادران تنها مسئول پختوپز و رفتوروب و شستوشو نیستند. در این میان اگر تفریحی در کار نباشد به طور حتم آثار خود را در خانه نشان میدهد.
نیاز انسان به تفریح آنقدر بدیهی است که بررسی و اثبات نمیخواهد اما میزان اهمیت این نیاز را میتوان از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار داد.
از منظر روانشناختی، انسان برای داشتن روان سالم ناگزیر از تفریح است. اهمیت این موضوع تا جایی است که بزرگان دین ما نیز بر آن تاکید داشتهاند از جمله امام علی (ع) در حکمت ۳۹۰ نهجالبلاغه بیان داشتهاند یکی از سه بخش زندگی مومن باید به تفریح اختصاص یابد. (وَ لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ: مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ.)
امروزه اما با تغییر شیوه زندگی، افزایش شهرنشینی، درگیری با روزمرگیهای ماشینی و بیروح، کمرنگ شدن روابط انسانی و بسیاری عوامل دیگر، امکان دستیابی به تفریح آسان و در دسترس در بطن زندگی دشوار شده است.
اثرپذیری بیشتر سبک زندگی زنان، بهویژه زنان خانهدار و مادران، نسبت به مردان بر اثر این تغییر، دلیل تمرکز این نوشتار بر موضوع تفریح زنان است.
از طرفی جدای از نیاز شخصی زنان به تفریح، به واسطه نقش بیبدیل مادری و محور عاطفی خانواده بودن که بر عهده زنان گذاشته شده، سلامت روان و نشاط و شادابی زنان جامعه منجر به ایجاد خانوادههایی سالم و شاد میشود و میدانیم که تفریح از عوامل بسیار مهم حفظ سلامت و نشاط است؛ از این جهت پرداختن به موضوع تفریح زنان اهمیتی دوچندان مییابد.
شاید در گذشته به دلیل گسترده بودن خانوادهها در قیاس با «خانواده هستهایِ امروز»، پویا بودن محلات و ارتباطات مستمرِ عاطفی و عمیق زنان یک محله با یکدیگر، نیاز زنان به تفریح به اندازه امروز نیازمند بحث و پیگیری نبوده و این نیاز در دل این تعاملات و اقدامات هر چند ساده، اما دستهجمعی آنها میشد. از طرفی سبک معماریِ انسانمحور خانهها در قدیم در مقابل معماریِ سرمایهمحورِ امروز و حضور بخشی از طبیعت در حیاط خانهها، خود نشاطی همیشگی برای زنانی تامین میکرد که بخش زیادی از زمانشان را در خانه صرف میکردند.
اکنون اما جریان بیرحم سرمایهداری، همه آن امتیازات را از زن امروز و خانوادهاش ربوده و نشستن پای دغدغهها و مطالبات این قشر از زنان و چارهاندیشی برای رفع این معضل و ایجاد جایگزین امری است ضروری. به این منظور، در این نوشتار پای صحبت ۶ مادر نشستهایم تا نظرات و چالشهایشان پیرامون این موضوع را بیان کنند.
زهرا که ۲۶ سال دارد و مادر نوزادی ۴ ماهه است، میگوید: از مادربزرگهایم درباره روزگاری که خیلی هم دور نیست، شنیدهام در دوران جوانیشان درِ خانهها غالبا باز بود، همسایهها همیشه جویای احوال هم بودند و در انجام کارهای روزمره با هم شریک میشدند، با هم در حیاط رب میپختند، سبزی پاک میکردند، قند خرد میکردند، نذری میپختند، فرش میشستند و حال خوبشان در حین انجام کارهای خانه و روزمره آنقدر زیاد بود که در خود، نیازی به تفریح جداگانه احساس نمیکردند؛ همان کارهایی که اگر امروز من بخواهم انجامشان دهم باید به تنهایی و در یک چاردیواری سربسته انجامش دهم و آنقدر حس کرختی به من میدهد که ترجیح میدهم برای تهیهشان به فروشگاههای زنجیرهای پناه ببرم و در میان انبوه کارهای یکنواختم زمانی برای تفریح و تعامل با آدمها باز کنم.
کلید صحبتهای بالا این است که تنهایی زن خانهدار و مادر امروز، به واسطه تغییر سبک زندگی، دستیابی به این نیاز اولیه را اینچنین دشوار داشته است. همان طور که این مادر میگوید، به سختی میتوان تفریح و نشاطی در بطن زندگی و در برنامه روزمره او یافت. او باید تفریح را بیرون و جایی دور از خانهاش بیابد و احتمالا برایش هزینه هم پرداخت کند؛ چیزی که دستیابی به آن لااقل برای اکثریت اقشار جامعه آسان نیست. نتیجه این میشود که تفریح و برنامههای نشاطآور از برنامه روزانه او حذف میشود و کسالت، مادر و خانواده را در بر میگیرد. این موضوع در مادران دارای چند فرزند بیشتر به چشم میخورد.
سارا ۲۹ ساله و مادر دو دختر کوچک در این باره با پژوهشگر ایرنا چنین همکلام میشود: من در طول روز کلا درگیر کارهای خانه و بچهها هستم. اگر بخواهم خلاصه برنامه روزانهام را بگویم این است که بعد از بیدار شدن، صبحانه بچهها را می دهم و بعد ناهار مهیا میکنم. ظرف ها را میشویم و خانه را مرتب میکنم. به دختر کوچکتر و شیرخوارم رسیدگی میکنم و هر وقت توانستم بخوابانمش میروم سراغ ناهار درست کردن. بعد از آن هم لباسها را میشویم، با بچهها بازی و سرگرمشان میکنم. نوبت شام درست کردن میشود و بعد، شام و مرتب کردن خانه و دوباره بچهها... در همین میانهها، اگر بچهها کاری با من نداشته باشند به فضای مجازی سر میزنم.
انجام مداوم کارهای روزمره، آن هم به تنهایی و نبود تفریح و حال خوب در گفتار این مادر مشهود است. در این میان، مساله اساسی این است که اگر برای جبران یک خلا عمیق یعنی نیاز به یک استراحتگاه فکری برنامهای هدفمند موجود نباشد، هستند کسانی که سرگرمیهایی در مسیر اهداف خود برای این گروه از زنان تدارک ببینند.
بار دیگر به جمله آخر صحبتهای این مادر باید توجه کرد که میگوید اگر وقتی بماند، در زمان فراغتش سری به فضای مجازی میزند؛ فضایی که به لطف حضور بلاگرها و فروشگاههای مجازی، که تنها به فروش بیشتر خود فکر میکنند، یکی از عوامل اصلی ایجاد نیاز کاذب، احساس کمبود و روحیه مصرفگرایی شده است.
نورا که در آستانه ۳۰ سالگی است و دختری هشت ماهه دارد، درباره این تاثیر میگوید: وقتی تفریح کردن، آن هم به لاکچریترین شکل ممکن در زندگی افراد شاخص در فضای مجازی دیده میشود و به هر دلیلی امکان انجامش در زندگی ما مادرهای معمولی وجود ندارد، ناخودآگاه حس منفی ایجاد میشود.
این چرخه معیوب تا آنجا ادامه مییابد که این احساس کمبود به همه خانواده تسری یافته و گاه پدر خانواده را تحت فشار اقتصادی بیشتر قرار میدهد. گشتن بیهدف در فضای مجازی، تنها یکی از جایگزینهای در دسترس زنان برای جبران خلاء تعاملات اجتماعی و تفریح در زندگی روزمره آنان است.
گذراندن ساعات طولانی در آرایشگاهها، فروشگاهها، پای فیلم و سریالهای ضدخانواده ماهواره و کانالهای مجازی، جایگزینهای دیگری هستند که این قشر از زنان غالبا به آنها پناه می برند.
مشخص است که هر یک از این موارد پیامدهایی دارند که بررسیشان در این نوشتار نمیگنجد. قطعا امکانات تفریحی زیادی همچون کافهها، پارکها، باشگاههای ورزشی و ... در سطح شهر برای همگان وجود دارد اما استفاده از این امکانات هم چالشها و محدودیتهایی برای مادران به همراه دارد که بعضا باعث محرومیت آنان در استفاده از این امکانات یا سبب جدا شدن مادر از فرزندان برای استفاده از چنین امکاناتی میشود.
این مادران نبود مکانهای مناسب برای شیردهی، خواباندن و تعویض پوشک کودک، در دسترس نبودن سرویس بهداشتی برای بچههای بزرگتر و وجود نداشتن فضای سرگرمی برای کودک در آن مکانها را از عمده چالشهای خود در استفاده از این امکانات میدانند.
عطیه مادر پسری پنج ساله که به تازگی صاحب دوقلوهای یک ماهه نیز شده از زنانی است که به پژوهشگر ایرنا معرفی شده تا درباره زندگی روزمرهاش سخن بگوید. در میان روزمرگیهایی که روایت میکند و خیلی از جملاتش شبیه سایر مادران پرمشغله است این صحبتها جالب توجه است: من به شخصه خیلی نیاز و علاقه به ورزش دارم اما اصلا شرایطش نیست. من قبلا زمانی با پسرم به کلاس ورزشی که در مسجد برای مادران برگزار میشد می رفتم اما حتی آنجا هم فضای مناسبی برای حضور بچهها وجود نداشت. با این که آن کلاس برای مادران برگزار می شد.
در کنار سختیها و تلخیهایی که بیان شد، هستند زنان و مادرانی که با خلاقیت و ذوقشان یا به واسطه روحیه تعاملی و روابط عمومی بالا، زندگی خود و فرزندانشان را تا حدودی از این یکنواختی درآوردهاند.
یاسمین ۳۹ ساله که سه پسر چهار، هشت و ۱۷ ساله دارد، درباره فعالیتهایی که حالش را خوب میکند میگوید: ما با خانمهای محل که فرزند کوچک دارند یک گروه تشکیل دادهایم و بعضی روزها در هفته دور هم جمع میشویم، حرف میزنیم، انتقال تجربه میکنیم و کتاب میخوانیم. بچهها هم بازی میکنند و کسی از سروصدای بازیشان ایراد نمیگیرد. من در خانه با پسرهایم کاردستی درست میکنیم، بازی میکنیم، گِل بازی، توپ بازی و این هم برای آنها هم برای من لذتبخش است. در کنار اینها من در بالکن خانهام گلخانه کوچکی درست کردهام و در اوقات فراغتم به آنجا سر میزنم، گل میکارم، گلدانها را جابجا و مرتب میکنم و واقعا روحیه میگیرم.
محبوبه هم مادر دیگری است که اظهار میدارد: ما عصرها با بچهها به پارک محله میرویم، به روضههای خانگی میرویم، در خانه با هم بازی میکنیم، کیک میپزیم، با هم میوهها را تزئین میکنیم و میخوریم که بچهها خیلی این کار را دوست دارند. زمانی که بچهها کاری ندارند کتابهای مورد علاقهام را میخوانم. ما یک دورهمی دوستانه ماهیانه داریم که ماهی یک بار جمع میشویم و چند ساعتی کنار هم خوش میگذرانیم. در کنار همه اینها من سعی میکنم از مادری کردن و بودن در کنار فرزندانم لذت ببرم و مادری کردن، خودش برایم یک تفریح خوب است.
در انتها، باید پذیرفت مادر بودن، به دلیل وابستگی زیاد فرزند، خواه ناخواه همراه با محدودیتهایی است. اکثر مادران با آگاهی نسبت به این محدودیتها، به دلیل عشقی که خداوند نسبت به این نقش در وجودشان قرار داده و به دلیل جایگاه والای مادر در عالم آفرینش، این نقش را پذیرفتهاند. از این رو، عدم امکان دستیابی مادر به بعضی از تفریحات انکارنشدنی است.
با این حال، مادران با بازتعریف مفهوم تفریح برای خود، تغییر نگاهشان به مادری و خانهداری و لذت بردن از آن، به کار بردن خلاقیت برای ایجاد تفریح در خانه، ایجاد ارتباط و تعاملات دوستانه با افراد نزدیک به خود و استفاده از امکانات تفریحی پیرامونشان میتوانند تا حدودی کاستیها را جبران کنند.
البته که در کنار تلاش مادران، سیاستگذاران نیز موظفند در هر کدام از این موارد به یاری مادران بشتابند؛ از جمله اهمیت و زیباییهای نقش مادری را با فرهنگسازی برای مادران و همه اقشار جامعه تفهیم کنند، در معماری خانهها بازنگری به عمل آورند، در مدیریت شهری به محلهها با محوریت زنان هر محله، هویتبخشی کنند و در مکانهای تفریحی امکانات مورد نیاز زنان را فراهم آورند تا شاید بتوانند جایگزینی برای پرسه زدن در فضای مجازی یا گرایش به سمت سیگار و قلیان پیش روی آنان قرار دهند.
انتهای پیام/