علی افشار/ هنوز همه ی جمعیت جهان به طور کامل تحت پوشش خدمات بهداشتی ضروری قرار نگرفته اند و به واسطه بیماری ها و آلودگی هوا و جنگ ها و دیگر گرفتاری ها، سلامت دنیا در معرض خطر است.
برای پرداختن به این مشکل و حمایت از حق افراد در همه جا برای دسترسی به خدمات بهداشتی و دست یابی به آب و هوا و غذا و جای سالم، شعار روز جهانی بهداشت امسال «سلامت من، حق من» اعلام شده که بیشتر حرف دل دانش آموزان به عنوان قشر شکننده از حیث بهداشتی است و لذا در نظام های آموزشی، هیچ موضوعی به اندازه بهداشت مدارس، اهمیت ندارد؛ هم چنان که توجه به هیچ مسئله ای به اندازه آموزش و پرورش درکشورها (متاسفانه به غیر از میهن ما و بعضی ممالک دیگر)، اولویت ندارد.
آموزش بهداشت باید، شوق به سلامتی و سعی در سالم زیستن را در بچه ها درونی سازد تا آنها با این روحیه، واقعا زندگی کنند نه این که فقط دستورالعمل ها را یاد بگیرند. در این مسیر ، البته اندازه گیری قد و وزن ،سنجش بینایی و شنوایی، معاینه دهان و دندان و موی سر، ضروری و فوری است تا مدرسه به فضاي فيزيكي عاری از آلودگی، تبدیل شود.چرا که بعد از خانواده مهمترين نقش را در سلامت كودك دارد و جای درس خواندن ،خندیدن ، زندگی کردن و خود راساختن است.
یاددهی و یادگیری ارزش های اخلاقی در محیطی امن و سالم و شاد، همه فلسفه و جودی مدارس است و برای همین، مدرسه سالم، مدار سلامت جامعه است.
*آموزش بهداشت
اکنون قریب صد سال از توجه به آموزش بهداشت در مدارس ما می گذرد و در حال حاضر جمعیت دانش آموزان و فرهنگیان به همراه خانواده های آنها درصد قابل توجهی از جمعیت جامعه ما را تشکیل داده اند و همچنین نزديك به دو سوم آنها در نقاط روستايي هستند که بنا به شرایط سنی و جسمی و محیطی خاصی که دارند، آسیب پذیر و به شدت در معرض آلودگی های هوا و فضا هستند. در این روزگار و در اوج این همه رفاه و توسعه و آسایش زندگی، گوهر گمشده آدمیان، آرامش و حال خوب است که دست یابی به آن روز به روز سخت تر می شود.
علي رغم تمام تلاش ها و موفقيت ها، هنوز تعدادي از مدارس كشور فاقد امكانات و تسهيلات بهداشتي اند و فضاهاي آموزشي از استانداردهاي لازم برخوردار نیستند. هنوز بيماري هاي واگيردار، نارسایی هاي چشم و دهان و دندان، اختلالات شنوايي و قلبي و رفتاري، سلامت دانش آموزان را تهديد ميكند.
هنوز مدارسی هستند که از نبود مربی بهداشت رنج میبرند و حتی گاهی از نیروهای غیر متخصص استفاده می شود . هنوز حجم کاری مربیان موجود بهداشت بسیار بالاست و برخی مدیران از آنها انتظار دارند تا یک تنه کار یک درمانگاه بهداشتی را انجام دهند. قاعدتا سلامت دانش آموزان به تغذیه سالم مربوط است.این در حالیست که با گرانی روز افزون لبنیات، گوشت و میوه به خصوص برای اقشار کم درآمد و افزایش مصرف غذاهای آماده و ریزه خواری با تنقلات چرب و شور و شیرین (به خصوص در میان بچه های قشر متوسط) دانش آموزان یا سوء تغذیه دارند یا غذای سالم در اختیار ندارند. براین ها بیفزائید موضوع مورد نیاز توزیع شیر در مدارس را که هنوز معطل مانده است.
باری، اخلال در سلامت مدرسه، ابعاد مختلفی دارد که بسیاری از آنها نظیر تحریم ، تورم و آلودگی ها، به نظام سلامت ایران ارتباط ندارند.
معمولا به هنگام بروز بیماری های همگانی مثل کرونا و یا آلودگی هوا، تنها واکنش ما ، تعطیل کردن مدارس است. مرجع تصمیم گیرنده برای تعطیلی هم استانداری ها هستندکه آنها نه با در نظر گرفتن عوارض آموزشی و تربیتی مسئله که بنا به ملاحظه یک سری عوارض اجتماعی و حتی سیاسی، به تعطیلی بسنده می کنند و در واقع فقط صورت مسئله را پاک می کنند. چون در آن صورت هم بچه ها داخل خانه نمی مانند و به صورت پراکنده و آزاد به جاهای مختلف رفت و آمد می کنند و حتی بیشتر در معرض آسیب قرار می گیرند.
*بهداشت آموزش و پرورش
اگر چه عنوان این نوشتار به بازی با کلمات می ماند اما در واقع ، روبه روی هم قرار دادن دو امر پیوسته ای مدنظر است که مکمل همدیگرند.
اگر تا دیروز و به خاطر آلودگی محیط و نبودن امکانات بهداشتی، درمدرسه بیشتر سلامت جسمی بچه ها اولویت داشت، امروزه و به هزار و یک علت، بهداشت روانی آنها اهمیت بیشتر دارد. در این روزگار و در اوج این همه رفاه و توسعه و آسایش زندگی، گوهر گمشده آدمیان، آرامش و حال خوب است که دست یابی به آن روز به روز سخت تر می شود.
به دنبال بلای کرونا و رایج شدن آموزش مجازی، کمتحرکی و چاقی در میان دانش آموزان، شایع شد . اکنون عوارض ناشی از آن موجب بیماری هایی مثل دیابت، کبد چرب، و افسردگی شده است؛ پشت بند آن دیدیم که همین نسل عاصی چگونه ناگهان خلوت خیابان ها را شکستند و خواسته هایشان را فریاد کردند و چه هزینه هایی روی دست حاکمیت گذاشتند. علت تمام این گرفتاری ها در این بود که ما بعد از این چهل سال، نه برای آموزش غیرحضوری آماده بودیم و نه در تربیت نسل کودک و نوجوان، تلاشی شایسته کرده بودیم.
همه این ها به معنی این که؛ آموزش و پرورش ما به مثابه کالبدی است که بیمار است و بهداشت بیشتری لازم دارد؛ این که حال نظام آموزشی بد است و بدی حال عمومی جامعه هم به خاطر آن است که بهداشت عیان دانش آموزان بسته به سلامت روان آنها است؛ این که سلامت مدرسه تنها در نظافت در و دیوار و دست و رو و موی بچه ها نیست؛ این که محتوای آموزشی نباید در پی یاددهی برای حفظ کردن و نمره و مدرک گرفتن که یادگیری برای زیستن، دانستن، انجام دادن و زندگی کردن با یکدیگر باشد؛ این که سلامت مدرسه، در سلامت معلمان است؛ این که دیگر معلمی توانا نیست که تنها دانا است و معلمی که حقوق کافی دارد و به درآمد دیگر نیاز ندارد واقعا توانا است؛ این که در نظام آموزشی، فرایند «آموزش» از « پرورش» سبقت گرفته است و آن چه در برنامه های آموزشی دنبال می شود، بیشتر آموزش کمی، نمره ای، سیاسی و ایدئولوژیک است؛ این که برپایی برنامه های حزن و حماسی و مناسبتی پی در پی، خلق مدارس را تنگ کرده و نشاط و شادی از آن رمیده است؛
این که... منظور از بهداشت آموزش و پرورش، دعوت به مواظبت از فضای فرهنگی آینده سازان این ملک است.
این بهداشت هم ممکن نمی شود مگر این که :بودجه ریزی آموزش و پرورش در اولویت دولت قرار گیرد، کسری بودجه وزارتخانه تامین شود، برنامه های رفاهی و معیشتی معلمان بیشتر شود، از فعالیت مجامع صنفی معلمان ممانعت نشود، کمبود انگیزه کار معلمان برطرف گردد، محتوای آموزشی مدارس با نیاز جامعه و بازار کار متناسب شود ،از سیاسی بازی ها و آموزش های سیاسی سلیقه ای پرهیز شود و به ارتقای کیفیت آموزشی از طریق سیاست های آموزشی شایسته توجه شود.
در غیر این صورت، نظام آموزشی، ناکارآمد و ناتوان از اقامه عدالت آموزشی و ارتقاء کیفیت معیشت معلمان است.
متاسفانه عزمی ملی هم با وجود این همه نماینده بهارستانی که اغلب شان قبلا معلم و فرهنگی بوده اند و با چقدر وعده به معلمان بالا آمده اند، برای بهبود آن وجود ندارد.
این نظام در سالهای اخیر و به خصوص در دوره ابتدایی و متوسطه ، آن قدر دستخوش تغییرات فرمی و صوری در هر کابینه بوده که غافل از پرداختن به وظایف اصلی و اساسی خود شده است و تنها دانش آموزانی که عاقبت از زیر دندانه های چرخ این نظام، بیرون می آیند، خیلی دیر می فهمند که :
«چرا طعم خوش سلامت و طراوت کودکی و نوجوانی، زیر زبان ذوق شان مزه نکرد؟! »
انتهای پیام/